چرا دختران و پسران دوست می شوند؟


در جامعه امروز، تعامل زن و مرد اجتناب ناپذیر است. دختران در محیط های کاری و تحصیلی حضور پررنگ تری دارند و همین مساله می تواند زمینه ساز تعامل های نزدیک تر شود. اما به طور کلی باید دانست که هر ارتباطی، دوستی دختر و پسر نیست.


دوستی دختر و پسر یعنی «ارتباطی که بین دو جنس مخالف وجود دارد و در این ارتباط محبت، صمیمیت، عشق و علاقه قلبی ویژه وجود دارد.» در کل، می‌توان گفت که دوستی دختر و پسر آن رابطه‏ای است که صمیمانه و گرم و عمدتاً پنهانی باشد و از طریق دیدارهای مخفیانه، ارتباط تلفنی و..‌. ایجاد ‏شود. در واقع وقتی احساس کردید در رابطه شما با جنس مخالف، چیزی وجود دارد که دوست دارید آن را از اطرافیان پنهان کنید، چه حس تان به طرف مقابل باشد، چه دیدارهایتان و چه جملاتی که بین شما رد و بدل می شود، بدانید که وارد یک رابطه دوستی شده اید.

مشکلات مالی و شرایط سخت ازدواج در جامعه ما، عوامل مهمی هستند که باعث فرار‌ پسران از ازدواج شده است. بسیاری از جوانان در این زمانه ترجیح می‌دهند خوش باشند. ازاین‌رو، به ازدواج با نگاه منفی می‌نگرند اما از آنجا که زن و مرد هر دو به هم نیازمندند و رفع نیازهای عاطفی و احسا‌سی آنها در حال حاضر از طریق ازدواج به سختی امکان‌پذیر است، متأسفانه شاهد گسترش ارتباطات از نوع ناسالم هستیم. 

وعده ازدواج

یكی از بھانه ھای ارتباط بین پسران و دختران جوان، وعده ازدواج از طرف پسر است كه معمولا با این وعده ھا، پسران با دختران ارتباط برقرار می كنند. دختر و پسر با طرح مسئله ازدواج با یكدیگر رفاقت كرده و سعی می كنند نیازھای عاطفی ھمدیگر را برآورده كنند. حقیقت امر این است كه این وعده ھا در حد خیال باقی مانده و جامه عمل نمی پوشند؛ زیرا خانواده چنین افرادی را در حد لازم پخته و شایسته برای ازدواج نمی یابند. طرح مسئله ازدواج اگر از سوی پسر ھم مطرح شود، با مخالفت خانواده اش روبه رو می شود و حتی اگر پسر به خواستگاری دختر نیز برود، خانواده دختر چنین ازدواجی را نمی پسندند.

بنابراین، وجود فكر ازدواج در بین دختران و پسران تنھا نوعی سازوكار دفاعی برای ایجاد رضایت خاطر و رھایی از اضطراب است.ا ضطرابی كه در اثر عمل خلاف قواعد و ھنجارھای خانواده و جامعه به وجود می آید. بھترین روش ایجاد ارتباط، عمل در پرتو اصول دینی است؛ كه خانواده پسر از خانواده دختر خواستگاری كند و تحت نظارت والدین تحقیقات ادامه یابند و از خصوصیات ھمدیگر مطلع شوند.

انگیزه  ج ن س ی

از انگیزه ھای دیگر ارتباط دختر و پسر جوان بھره بری جنسی است. این پدیده در میان اقشاری از جامعه كه از لحاظ رشد فكری و فرھنگی در انحطاط شدیدی به سر می برند، بیشتر دیده می شود. این افراد برای ارضای غرایز جنسی خود، ھمه ارزش ھای خانوادگی و فردی خود را قربانی می كنند و دست به رفتاری می زنند كه برای اغلب افراد جامعھ، بسیار پست تلقی می شود. چنانچه این ارتباط ھای ناپسند منجر به رابطه جنسی بین دختر و پسر شوند، مشكلات زیادی برای دختر  كه قربانی اصلی این رابطه است  به وجود می آید. درگیری ذھنی درباره اینكه مبادا این ارتباط در آینده برای او مشكل ساز باشد، تعادل روانی اش را به نحو چشم گیری برھم می زند و فشار روانی زیادی بر او تحمیل می كند. چنین دخترانی برای ازدواج با مشكل مواجه می شوند و حاضر به ازدواج نیستند و اگر زمانی با فشار خانواده تن به ازدواج دھند، ھمیشه نگران افشای رابطه گذشته خود ھستند و از اینكه ھمسرشان از رابطه مخفی آنھا در گذشته آگاه شود رنج می برند.

توھم قدرت و جاذبه


یكی دیگر از انگیزه ھای دوستی با جنس مخالف این است كه پسران داشتن دوست دختر را یك قدرت اجتماعی برای خود تصور می كنند و دختران نیز داشتن دوست پسر را یك جاذبه فردی و اجتماعی برای خود به حساب می آورند. اما طولی نمی كشد كه متوجه می شوند این قدرت نمایی و جاذبه ارائه شده، به قیمت ازدست دادن بسیاری از جاذبه ھا و قدرت ھای اجتماعی و شخصیتی دیگر تمام شده است. در نتیجھ، دوستی ھا به پایان می رسند و حسرت از بین رفتن شرافت و ارزشمندی خویش، دنیایی از تعارض را در درون دختر و پسر باقی می گذارد.


دختران و پسران جوانی كه در خانواده مورد بی محبتی قرار می گیرند و از وضعیت روانی و اجتماعی خویش ناراضی ھستند و خود را سرگردان و آشفته می یابند، از طریق برقراری روابط پنھانی با جنس مخالف، درصدد كسب اطمینان خاطر و رضایتمندی بیشتر و ھمچنین در جست و جوی پناه گاھی برای جبران كمبودھای محبتی خود ھستند

پناه جویی به یكدیگر 

دختران و پسران جوانی كه در خانواده مورد بی محبتی قرار می گیرند و از وضعیت روانی و اجتماعی خویش ناراضی ھستند و خود را سرگردان و آشفته می یابند، از طریق برقراری روابط پنھانی با جنس مخالف، درصدد كسب اطمینان خاطر و رضایتمندی بیشتر و ھمچنین در جست و جوی پناه گاھی برای جبران كمبودھای محبتی خود ھستند. اما اطمینان خاطری كه دختران و پسران از طریق برقراری دوستی به دنبالش ھستند ھیچ گاه حاصل نمی شود؛ زیرا این روابط پنھانی و به دور از چشم خانواده صورت می گیرد.ميگنا دات آي آر.به ھمین دلیل، دختر و پسر باید وقت و توان زیادی صرف كنند تا بتوانند زمینه این رابطه را فراھم كنند و تحمل ترس و اضطراب مستمری كه دو طرف باید تحمل كنند تا این روابط از چشم آشنایان پنھان بماند، رضایتمندی و آرامشی را كه به دنبال آن ھستند، خنثی می كند.

در برخی از جوانان علاوه بر کمبود محبت، کمبود اقتصادی ھم وجود دارد. البته این مسئله بیشتر در افرادی که خانواده آنھا به لحاظ مالی در سطح پایینی بوده است و قصدشان برای برقراری ارتباط با جنس مخالف، تأمین مالی و عاطفی توسط طرف مقابل است. آنھا برای رسیدن به ھدفشان اغلب با افرادی دوست می شوند که از نظر مالی بالاتر از خودشان ھستند و این دوستی، علاقه و ازدواج را بھانه ای برای رابطه شان معرفی می کنند.

روابط آسیب زا

ارتباط و مواجھه پسران و دختران، امری اجتناب ناپذیر است. ھنگامی كه از روابط دختران و پسران به عنوان معضل اجتماعی و آسیب زا یاد می شود، منظور روابط پنھانی، غیرعادی و ناپخته ای است كه به دور از ھرگونه شناخت كافی بوده و به صورت ھیجانی، تخیلات و رۆیاھای غیرواقعی صورت می گیرد. دختران و پسرانی كه به منظور جلب توجه جنس مخالف و با ھدف دوست یابی از بین آنان، افرادی مانند خود را می یابند و روابط نامتعادلی برقرار می كنند، معمولا با احساس سرخوردگی و بیھودگی و نیز احساس بیزاری از خود به خانه باز می گردند.

غریزه جنسی غریزه ای نیرومند است که ھرچه بیشتر اطاعت شود، سركش تر می شود؛ ھمچون آتشی كه ھرچه بیشتر به آن خوراك بدھند، شعله ورتر می شود.

نظر اسلام چیست؟

رابطه دوستى بین دختر و پسراین نوع رابطه از نظر اسلام حرام است و قرآن دوستى بین دختر و پسر و این‌گونه روابط را نهى کرده است، زیرا عفت عمومى جامعه با این نوع روابط آسیب جدى می‌بیند و پایه‌هاى ازدواج و خانواده سست می‌شود و صدها مفسده اخلاقى براى دختر، پسر و جامعه به‌وجود می‌آید. 

با توجه به شرایط خاص دوران جوانى و طولانى ‌بودن دوران تجرد برخی از افراد و خطرات جدى تمایلات آشکار و پنهان غرایز نفسانى، لازم است پسران و دختران، روابط خود را از نظر کمّى و کیفى تحت کنترل قرار دهند و در سطح ضرورت حفظ کنند. 


بنابراین، توصیه ما این است که به نکات زیر توجه کرده و حتماً به آنها عمل کنید: 

1- اگر ضرورتى نیست، از ایجاد رابطه با نامحرم پرهیز شود و دختران در مقابل افراد نامحرم به‌جای رفتارى صمیمانه، رفتارى متکبرانه داشته باشند. در احکام شرعى آمده است که در غیر ضرورت، مکروه است که مرد با زن هم ‌صحبت شود، مخصوصاً زن و مرد جوان. علت این است که چه‌ بسا همین هم‌ صحبت ‌شدن‌ها غرایز جنسى افراد را تحریک و یک الفت و محبت شهوانى بین مرد و زن ایجاد کند و نقطه آغازى براى غوطه‌ورشدن در انحراف و فساد شود. به ‌هر حال، انسان باید دقیقاً درون خود را بکاود و باطنش را عمیقاً مطالعه کند تا بفهمد که صحبت‌ کردن با افراد نامحرم، چه ضرورتى براى او دارد. 

2- در صورت ناچارى و ضرورت روابط با نامحرم، تا آنجا که به شکستن حریم احکام الهى منجر نشود، اشکالى ندارد. بنابراین، گفت‌وگو و نگاه‌هاى متعارف و بدون قصد لذت و ریبه اشکالى ندارد. اما لازم است که ارتباط در کلاس‌ها، به‌گونه‌اى باشد که کمترین اختلاط پدید آید و در معاشرت و گفت‌وگو، هنجارهاى شرعى زیر رعایت شود: 

از گفت‌وگوهاى تحریک‌کننده پرهیز شود؛ 

از نگاه‌هاى آلوده و شهوانى خوددارى شود؛ 

حجاب شرعى رعایت شود؛ 

قصد تلذذ و ریبه در کار نباشد؛ 

دو نفر نامحرم در محیط بسته تنها نباشند.

انتقاد هم مانند باران،

باید آنقدر نرم باشد،
تا بدون خراب کردن ریشه های آن فرد موجب رشد او شود...

Criticism, like rain,
should strike as gentle, so that it helps you grow mature,
without breaking down your branches or damaging your roots...

شب ادرای در کودکان

اگر فرزند شما هم دچار شب ادراري است حتماً مي‌دانيد که اين مشکل مي‌تواند بسياري از والدين را خسته و کلافه کند. البته اين تنها والدين نيستند که از اين مشکل رنج مي‌برند؛ بلکه خود کودک هم ممکن است به عنوان تلخترين تجربه زندگي اش از آن ياد کند. اين مشکل حتي از هيولاي زير تخت و پشت پرده اتاق خواب هم بيشتر کودک شما را آزاد مي‌دهد. به طوريکه او جرات نمي‌کند حتي يک شب در جاي ديگري غير از منزل بخوابد تا رازش آشکار نشود. البته يادتان باشد اگر فرزند شما يکي دوبار اتفاقي جايش را خيس کند، نبايد به او برچسب ابتلا به شب ادراري را بزنيد. متخصصان معتقدند دست کم 2 بار در هفته و به مدت 3 هفته بايد اين اتفاق براي کودک بيفتد تا اينکه تشخيص شب‌ادراري براي او قطعي شود. اگر چه هنوز علت قطعي شب‌ادراري کودکان مشخص نشده، لازم است بدانيد گاهي ابتلا به برخي بيماريهاي جسمي مي‌تواند باعث شب ادراري شود. بنابر اين لازم است در مورد اين مشکل حتماً با پزشک فرزندتان مشورت کنيد. در اين مقاله درباره اين موضوع بخوانيد:

شب ادراري مشکل نا شايعي در کودکان نيست. اگر چه اغلب کودکان تا سن 4 سالگي ياد مي‌گيرند به دستشويي بروند اما در بعضي از آنها شب ادراري تا 7 سالگي ادامه دارد.تا 5 سالگي 15 درصد از کودکان دچار مشکل شب‌ادراري هستند.بين 8 تا 11 سالگي کمتر از 5 درصد کودکان هنوز شبها خودشان را خيس مي‌کنند. لازم است بدانيد شب‌ادراري براي پسرها بيشتر از دخترها اتفاق مي‌افتد. ممکن است اين مشکل فرزند شما تا نوجواني ادامه پيدا کند. و آنوقت او را بيشتر به دردسر مي‌اندازند. بنابر اين بهتر است زودتر براي کمک به فرزندتان اقدام کنيد و حتماً با پزشک مشورت کنيد.

پزشک درباره سابقه بيماريهاي فرزندتان از شما سوالاتي خواهد پرسيد. چون اگر کودک شما به ديابت، يبوست مزمن، تشنج، عفونت مجاري ادراري، مثانه و يا اختلالاتي در نخاع مبتلا باشد ممکن است به دنبال بيماري دچار اين عارضه شده باشد. دقت داشته باشيد که گاهي شب ادراري، تشنگي و پر نوشي اولين علامت ديابت در کودک است. سابقه خانوادگي هم اهميت دارد چون ژنتيک هم در اين مسأله نقش مهمي دارد. علاوه بر اين متخصصان مي‌گويند مسايلي که براي کودک استرس ايجاد کند هم مي‌تواند موجب ايجاد شب‌ادراري در او شود. مثلاً جدايي والدين، مرگ عزيزان، تغيير محل زندگي يا مدرسه کودک هم ممکن است عامل اين مشکل باشند. متخصصان مي‌گويند يکي از علل اساسي شب‌ادراري، کندي و تاخير رشد و تکامل در مرکز کنترل ادرار کودک است. طبيعي است اگر کودک حجم زيادي مايعات بنوشد به علت کوچک بودن مثانه و سنگين بودن خوابش، ممکن است دچار حادثه شود. آپنه خواب که با قطع تنفس هنگام خواب و خواب آلودگي در روز مشخص مي‌شود، هم مي‌تواند موجب شب ادراري کودک شود. گاهي هم برخي داروها ممکن است باعث شوند که کودک جايش را خيس کند. اما وقتي دارو قطع شود اين اتفاق ديگر براي کودک نخواهد افتاد. بنابر اين ابتدا لازم است پزشک بيماريها و سابقه خانوادگي و داروهاي مصرفي کودک شما را بررسي کند و سپس به درمان بپردازد. 

کنار آمدن با موضوع

مسلما شستن رختخواب کار آساني نيست بخصوص اگر زياد تکرار شود. اين موضوع باعث مي‌شود والدين براي کودک سختگيري کنند و گاهي او را براي خيس کردن رختخوابش تنبيه کنند. اما لازم است بدانيد که شب ادراري کودک از روي عمد نيست و او کنترلي بر اين اتفاق ندارد. پس تنبيه او هم نمي‌تواند اين مشکل را از بين ببرد. بلکه باعث ايجاد مشکلات بيشتر و اضطراب در کودک مي‌شود. اگر چه علت اصلي شب ادراري هنوز مشخص نيست اما گروهي از علتها مسئول اين اتفاق شناخته شده‌اند که بهتر است براي رفع آنها اقدام کنيد.

چه بايد کرد؟

روشهاي درماني متفاوتي بدون در نظر گرفتن علت شب‌ادراري براي حل اين مشکل وجود دارد. البته اگر بيماريهاي جسمي مانند ديابت، يبوست و عفونت ادراري علت قضيه باشد حتماً لازم است که پزشک درمان بيماري اصلي را شروع کند. اما در موارد ديگر شما مي‌توانيد با توصيه‌هاي زير به حل مشکل کمک کنيد:

1) صبر کنيد: اين کار بهترين و اصلي‌ترين روشي است که به شما و فرزندتان کمک مي‌کند. برخي از کودکان تا 7سالگي قادر به کنترل ادرار خود در شب نيستند و با گذشت زمان اين توانايي را به دست مي‌آورند به همين علت با صبر کردن بدون عصباني شدن و تنبيه کودک مي‌توانيد اميدوار باشيد که او اين توانايي را به دست آورد و مشکلش حل شود. اما در 3 مورد حتماً با پزشک مشورت کنيد: اگر فرزند شما بعد از 7 سالگي هنوز خود را خيس مي‌کند. اگر کودک بعد از مدتي خشک ماندن ناگهان دچار شب‌ادراري مي‌شود. اگر شب ادراري با خرخر، سوزش و دردهنگام ادرار همراه بوده و يا تشنگي مکرر و ادرار پررنگ هم داشته باشد.

2) استفاده از زنگ مخصوص: اين زنگ‌هاي مخصوص مي‌توانند کوچکترين مقدار رطوبت را در رختخواب يا لباس زير کودکتان تشخيص داده و قبل از اينکه خيلي دير شود با صداي زنگ بلندي کودک را از خواب بيدار کنند تا به دستشويي برود. اين زنگها به تدريج به کودک آموزش مي‌دهند که با احساس پري در مثانه از خواب بيدار شده و به دستشويي بروند. البته دست کم 2 هفته تا 12 هفته طول مي‌کشد تا اين زنگ بتواند يک شب خشک را براي کودک به ارمغان بياورد. يادتان باشد اگر کودک با صداي زنگ بيدار نمي‌شود لازم است شما با شنيدن زنگ او را بيدار کنيد.

3) استرس را تشديد نکنيد: شما به عنوان والدين مسلما قصد نداريد بر فشار و اضطراب کودکتان اضافه کنيد اما گاهي با رفتار و عکس‌العملهاي خود به اين اتفاق باعث مي‌شويد که فرزندتان بيش از پيش مضطرب شود. متخصصان مي‌گويند اضطراب زياد مي‌تواند مشکل شب‌ادراري را تشديد کند. بنابر اين مراقب رفتار خود با کودکي که شب خودش را خيس کرده باشيد.

4) سرکوفت نزنيد: متاسفانه بعضي از والدين عادت دارند کودک خود را با ديگر بچه‌ها مقايسه کرده و از اين کار براي تنبيه و تغيير رفتار او استفاده مي‌کنند. اما اين کار جز از بين بردن اعتماد به نفس فرزندتان نتيجه ديگري ندارد. هيچ کودکي از سرکوفت زدن به عاقبت خوشي نخواهد رسيد. اگر به اين مسأله توجه نکنيد، کودک شما از اختلالات رواني و عدم توازن اجتماعي در دوران کودکي رنج خواهد کشيد و اين شرم مکرر در مقابل ديگران او را دچار يک زندگي غير عادي خواهد کرد که عواقبش ممکن است تا بزرگسالي دامنگير او شود.

5) از کودک حمايت کنيد: شما به عنوان والدين وظيفه داريد در مدتي که فرزندتان شب ادراري دارد او را حمايت کنيد تا بتواند با اين شرايط کنار بيايد تا زماني که بتواند کنترل مثانه‌اش را به دست بياورد. 

6) عادات قبل از خواب را ياد آوري کنيد: به کودکتان راه‌هايي را که کمک مي‌کند، جلوي شب ادراري گرفته شود؛ ياد بدهيد. مثلاًً 2ساعت قبل از خواب نوشيدني‌هاي کافئين‌دار و ميوه‌هاي آبدار نخورد، چون اينها ادرار آورهاي طبيعي هستند. قبل از خواب حتماً به دستشويي برود و هر بار که صبح خشک از خواب بيدار شد، آن را ثبت کنيد و به او نشان دهيد زماني که اين نکات را رعايت کند کمتر دچار مشکل مي‌شود. 

گاهي اوقات دير خوابيدن و خستگي کودک باعث مي‌شود که بيدار شدن و دستشويي رفتن در شب برايش سخت‌تر شود و احتمال شب ادراري او زيادتر شود. بنابر اين کودک را آموزش بدهيد تا در ساعت مقرر به رختخواب برود. علاوه بر اين مسير توالت را در شب روشن بگذاريد تا کودک بتواند شب هنگام به راحتي به دستشويي برسد.

7) روشهاي کم کردن اضطراب و استرس را بياموزيد: اگر در منزل اتفاقاتي افتاده که فکر مي‌کنيد کودک شما مضطرب و تحت فشار است؛ مثلاً اگر عزيزي را از دست داده‌ايد و يا مدرسه کودک عوض شده است؛ بهتر است با کمک روانشناس به کودک روشهاي کم کردن اضطراب را ياد بدهيد. مشاوره نه تنها براي کودک بلکه براي خود شما هم مي‌تواند سودمند باشد. 

تحقيقات نشان داده که تأثيرات رواني شب ادراري بر کودک بارزتر است تا اثرات جسمي. واکنش اعضاي خانواده و خواهر و برادرها مي‌تواند نقش مهمي در اين مسأله داشته باشد. مثلاً مسخره کردن خواهر و برادرهاي او، نا اميدي والدين و... مي‌تواند زمينه ضعف اعتماد به نفس او شده و عارضه‌اش اين باشد که در مدرسه و جامعه قرباني قلدري ديگران قرار گيرد. 

8) اميدوار باشيد: وقتي حادثه شب ادراري تکرار مي‌شود از خودتان نااميدي نشان ندهيد. حتي يک شب خشک بودن کودک و پيشرفت او در کنترل خودش را تشويق کنيد. نا اميدي شما اضطراب کودک را تشديد مي‌کند. در عوض تشويق او اعتماد به نفس او را تقويت مي‌کند و باعث مي‌شود او تلاش بيشتري براي خشک ماندن از خود نشان دهد.

9) به کودک آرامش بدهيد: به کودکتان هم بگوييد که او به زودي خواهد توانست کنترل مثانه‌اش را به دست بياورد و براي اين کار به کمي تمرين نياز دارد. به او بگوييد که اين مشکل تنها مخصوص او نيست و بسياري از هم سن و سالان او هم به اين مشکل دچار هستند. در ضمن تلاش کنيد تا همکلاسي‌هاي کودک از مشکل او اطلاع پيدا نکنند تا موجب شرمندگي فرزندتان نشوند. 

10) عايق بندي کنيد: از خيس ماندن تشک فرزندتان هنگام شب ادراري جلوگيري کنيد. به همراه زنگ مخصوص از محافظ تشک ضد آب استفاده کنيد و مي‌توانيد از پوشک يا شورتهايي که رطوبت را جذب مي‌کنند استفاده کنيد تا زماني که پيشرفت واضحي در کنترل مثانه کودک مشاهده کنيد. در ضمن بهتر است براي تميز کردن رختخواب از خود کودک کمک بخواهيد. مثلاً از او بخواهيد که ملحفه يا پتو را به محل شستشو ببرد. اين کار را به عنوان تنبيه قرار ندهيد بلکه فرزندتان بايد مسئوليت عمل خود را به عهده بگيرد و البته به او خاطر نشان کنيد که شما به او کمک خواهيد کرد. همچنان به خاطر داشته باشيد که شب ادراري کودک عمدي نيست و براي او هم تجربه ناخوشايندي است. پس به خاطر اين تجربه بد، تنبيهش نکنيد. بلکه براي خشک ماندن تختخوابش تشويقش کنيد.

 

معنا درمانی

در آغاز آنچه را که فرانکل مطرح مي کرد به منزله درمان تکميلي ‏روان شناسي فردي آدلر درنظر گرفته مي شد. اما با اختلاف نظر ‏فرانکل و آدلر و اخراج او از جامعه آدلري ها, تفاوت دو مکتب آشکارتر ‏شد. آدلر بر اين باور بود که علائم روان آزردگي بيماران مي تواند ‏وسيله اي براي دستيابي به اهداف شخصي شان شود. در حالي که ‏فرانکل فکر مي کرد يک اختلال خرد زاد علائم را به وجود مي آورد ‏که به صورت روان آزردگي خود را بيان مي کند.(لوکاس هيرش, ‏‏2002). ‏
انسان با خاستگاه زيست روان شناختي فرويد در کنار انسان با ‏خاستگاه اجتماعي- روان شناختي آدلر در کنار انسان زيستي- ‏اجتماعي- روان شناختي- معنوي فرانکل بيشتر مسير تکامل نوع بشر ‏را منعکس مي کند. ‏
فرانکل(1967)مي نويسد:"من فکر مي کنم که اشتياق هاي معنوي ‏مانند ناکامي هاي رواني انسان است پس بايد ارزش سطح و نما را ‏بدانيم, نه اينکه اين قسمت روان انسان را تسکين بدهيم و يا با تحليل ‏آن را دور بريزيم. "‏
مکتب روانکاوي انسان را موجودي خارج از تعالي و موجودي دانسته ‏است که مي کوشد بر احساس حقارت خود غلبه کند براي همين ‏تقلايي را براي برتري راه مي اندازد(فرانکل, 2000). ‏
هر رويکرد درماني, بر نظريه اي زير بنايي مبتني است که شيوه ‏هاي عمل و کار باليني خود را از آن گرفته است. نظريه معنا درماني ‏نيز بر سه اصل مبتني است که نمايانگر چشم انداز اين مکتب از انسان ‏به شمار مي آيد. ‏
معنا درماني بر خلاف بسياري از "روان درماني ها"مبتني بر فلسفه ‏ي آسان ديدي از زندگي آدمي است. اين فلسفه آسان ديد بر سه ‏فرض اساسي استوار است که به منزله زنجيره اي از حلقه هاي متصل ‏به هم مي باشد(فرانکل, 1967):‏
آزادي اراده:خاستگاه اين قبيل داده ها رويکرد پديدار شناختي ‏هورسل است. در واقع دوگروه از مردم را مي توان برشمرد که اراده ‏آزادي ندارند: نخست:بيماران اسکيزوفرن, دوم:فيلسوفان جبرگرا. ‏
اراده معطوف به معنا:فرانکل اراده معطوف به معنا را در مقابل دو ‏تبيين ساده انگارانه فرويد و آدلر يعني: اراده معطوف به لذت و اراده ‏معطوف به قدرت مطرح مي کند. ‏
معناي زندگي:به نظر فرانکل(1965)لذت قادر نيست زندگي را ‏معنادار کند. اگر لذت منبع معناي زندگي بود زندگي چيزي براي ‏ارائه به انسان نداشت. ‏
در 15 سال گذشته معنادرماني کلاسيک فرانکل توسط آلفريت ‏لانگل و انجمن بين المللي معنادرماني و تحليل وجودي توسعه و ‏گسترش يافته است. اين جامعه ويني موازي با مؤسسه ويکتور فرانکل ‏يعني جامعه علمي معنادرماني و تحليل وجودي که آن هم در وين ‏است تأسيس شد. ‏
لانگل معتقد است که تحليل وجودي در حال حاضر يک روش ‏درمانبخش کاملا پخته است, بطوري که معنادرماني فرانکل يکي از ‏شاخه هاي فرعي آن محسوب مي شود, او تحليل وجودي را در اختلال ‏هاي رواني- اجتماعي, روان تني و روان زاد بکار برد. لانگل چهار نوع ‏انگيزش انساني را بيان مي کند:‏
 پرسش از وجود؛من هستم ولي آيا مي توانم يک شخص کامل ‏بشوم؟
پرسش از زندگي؛من نفس مي کشم ولي آيا از زنده بودنم کامياب ‏هستم ؟
 پرسش از شخص؛ من خودم هستم ولي آيا نسبت به خودم آزادم؟
پرسش از معناي وجودي؛ من اينجا هستم ولي چه کار دارم مي ‏کنم؟
لانگل روشهاي بيشتري را نيز تدوين کرده است:‏
 روش بيوگرافي؛در تحليل پديدار شناختي مورد استفاده قرار مي ‏گيرد براي حل موضوع هاي حل نشده گذشته. ‏

 تحليل پروژه؛براي تبيين حوزه هايي که مانع بر سر راه زندگي فرد ‏است(وانگ, 2000). ‏
ژزف فاربري, پس از بازنشستگي با آثار فرانکل آشنا شد. وي ‏مؤسسه معنا درماني ويکتور فرانکل را در برکلي پايه نهاد و خود اولين ‏رئيس آن شد. علاوه بر اين "تريبون آزاد بين المللي معنادرماني"و ‏اولين همايش جهاني نيم سالانه معنادرماني را پايه نهاده است. ‏
او مقاله ها و کتابهاي بي شماري را در زمينه معنادرماني نگاشته ‏است. وي در شکل گيري مشاوره و درمان متمرکز بر معناي انسجامي ‏سهيم بوده است. ‏
اليزابت لوکاس در آلمان يکي از دو مؤسسه فعال معنادرماني جهان ‏را پايه گذاشت. او يکي از شاگردان فرانکل است و در سطوح بين ‏المللي به عنوان يکي از چهره هاي مسلط و با نفوذ معنا درماني است. ‏او آزمون معنا را در 1968 تدوين کرد, همچنين از او مقاله ها و ‏کتابهاي بي شماري در زمينه معنا درماني وجود دارد. ‏
جيمز, سي. کرومباخ يک روان شناس باليني است که سالهاي ‏متمادي در بيمارستان دولتي وتيرانس در گلف پورت مي سي سي پي ‏مشغول کار است. او آزمون مقصود در زندگي را با همکاري ماهوليک ‏ابداع کرد, همچنين آزمون جستجوي اهداف خردزاد را در سال 1977 ‏تدوين کرد, وي مقاله ها و کتاب هايي را بر پايه تجارب خود از کاربرد ‏معنا درماني منتشر کرده است. ‏
رابرت.ار.هاتزل سردبير مجله بين المللي معنادرماني در هفت سال ‏گذشته بوده است او در گسترش معنا درماني سهم به سزايي داشته ‏است, مجله او اطلاعات زيادي را در مورد پژوهش و انديشه هاي اخير ‏در حوزه هاي معنا درماني به وجود آورده است. ‏
از کارهاي برجسته ويليام بلرگولد تأليف کتاب درسي "ويکتور ‏فرانکل, زندگي با معنا" است که در کلاس هاي فلسفه و روان شناسي ‏تدريس مي شود. ‏
کرانونه(1983)التقاط معنادرماني و هيپنوزرا در کار باليني سودمند ‏يافت. او در ترکيب معنادرماني و هيپنودرماني از فن فراخواني استفاده ‏کرد. ‏
لنتز(1998)کاربرد بازتاب رويا را به منظور تسهيل فرايند معنا ‏درمانبخش با گزارش هاي موردي سودمند دانست. ‏
پل وانگ در دانشگاه تريبني وسترن مشغول کار است و در تابستان ‏‏2000 رياست اولين کنگره بين المللي معنا شخصي را در ونکوور کانادا ‏بر عهده داشت. ‏
پيترسون(2002),شباهت هاي معنادرماني و مفاهيم مارتين لوتر را ‏از احساس وظيفه و الهيات مسيحي مورد بررسي قرار داد. او معتقد ‏است که معنايابي براي فرانکل مي تواند در احساس وظيفه نسبت به ‏همسايه لوتر تجلي يابد موضوع رنج بردن و مثلث غم انگيز نيز با ‏الهايت مسيحي لوتر رابطه دارد. بر اين اساس رنج بردن وسيله اي ‏براي تحقق معنا است. ‏
شولنرگ(2003)تمرين رشته کوه را به منظور تسهيل فرايند معنا ‏درمان بخش در نوجوانان مذکر مبتلا به عقب ماندگي ذهني متوسط ‏بکار برد. ‏
تينلبون(2004)تحول هاي اخير در معنا درماني را دردو حوزه پررنگ ‏مي داند:‏
۱- تلاش هاي صورت گرفته براي تمرکز بر نظامدارتر کردن ارزش ها و ‏معاني که بيشتر توسط کرومباخ انجام شده است. ‏
۲- تلاش هاي صورت گرفته براي قرار داده معنا درماني در قالب علمي. ‏
بلر(2004)از معنادرماني براي کمک به بيماران نوجوان مبتلا به ‏افسردگي استفاده کرد او گام هايي را براي کمک به نوجوانان افسرده ‏براي کشف و جستجوي معنا ذکر مي کند:1)رابطه درمان بخش ايجاد ‏شود, 2)نسبت به هويت, ارزش ها و اهداف بصيرت فزاينده اي شکل ‏بگيرد, 3)افسردگي قالب بندي دوباره شود, 4)معناي نهفته در ‏افسردگي کشف شود و 5)تحقق معنا پيگيري شود. ‏
هاچينسون و چپمن(2005)درماني عقلاني- هيجاني- رفتاري اليس ‏را با معنا درماني ارتقا بخشيدند. بدين ترتيب که شخص در تجارب ‏مثبت زندگي مشارکت مي کند و مسؤوليت براي تغيير را بيشتر مي ‏پذيرد.

 ‏
روش و فنون معني درماني
معنا درماني نوعي از روان درماني است که اساس روان آزردگي را ‏تقلاي معنوي مي بيند. در عمل, روان درماني و معنا درماني جدايي ‏ناپذيرند, زيرا ابعاد روان شناختي, فلسفي يا معنوي آدمي را نمي توان ‏از هم جدا کرد. روان درماني جنبه هاي روان شناختي يک جهان بيني ‏را آشکار مي سازد. حال آنکه معنا درماني نقايص مربوط به پايه هاي ‏غير متعارف چشم انداز بيمار نسبت به جهان را نمايان مي سازد. ‏
هدف معنا درماني توانا ساختن بيمار براي کشف معناي منحصربفرد ‏خودشان مي باشد. معنا درماني مي کوشد تا حدود اختيارها و آزادي ‏هاي بيمار را ترسيم کند. معنا درماني در شکستن چرخه هاي معيوب ‏روان آزردگي مؤثر است(وانگ, 2000). ‏
مشاور و درمانگر معتقد به معنا درماني مي کوشند تا به مراجع ‏کمک شود که در زندگي خود هدف و منظوري را جستجو کند, هدف ‏و منظوري که متناسب وجود و هستي وي بوده براي او معنا داشته ‏باشد. ‏
مشاور کمک مي کند تا مراجع به عالي ترين فعاليت حياتي ممکن ‏دسترسي پيدا کند. به مراجع کمک مي شود تا نه تنها به تجربه ‏هستي بپردازد و کوشش پيگيري در بالفعل کردن ساختن ارزش ها از ‏خود نشان دهد, بلکه او را متعهد انجام کاري مي کند که مسؤوليتي را ‏بپذيرد و تکليف معيني را عهده دار شود. ‏
روان کاوي فرويد کوشش مي کند تا انسان را نسبت به تجربه ها و ‏کشش هاي سرکوب شده اش به آگاهي رساند. ‏
روان شناسي آدلر انسان را موجودي مي شناسد که مسؤول رفتار ‏خود بوده و ناگريز است که به قبول مسؤوليت هاي خود گردن نهد. ‏هر دو نظريه يک جانبه به انسان مي نگرند, در حالي که هر دو ديدگاه ‏مکمل يکديگرند. ‏
اساس ديدگاه فرانکل اين است که انسان موجودي است آگاه و ‏موجودي است مسؤول. معنا درماني فراسوي هر دو بعد وجود انسان ‏رفته و بر اين باور است که بايد قلمرو ديگري را به آن افزود و آن ‏همانا جنبه روحي و معنويت انسانيت. مسؤوليت به آگاهي مربوط است ‏و آگاهي از وجدان سرچشمه مي گيرد(قاضي, 1383). ‏
لوکاس(1984, به نقل از وانگ, 2000)چهار فن معنا درمان بخش ‏عمده را مطرح مي کند:‏
‏- قصد متناقض:دراينجا سعي مي شود تا درمانجو از علامت فاصله ‏گرفته و خود را از شر روان آزردگي رها کند, بنابراين اگر بيمار از ‏علائم فرار نکند و به استقبال آنها برود شاهد از بين رفتن علائم ‏خواهيم بود(فرانکل, 1967). ‏
‏- بازتاب زدائي:دراين فن از درمانجو خواسته مي شود تا به مسائل ‏خود دوباره توجه کند و جنبه هاي هرچه مثبت تر زندگي خود را در ‏نظر بگيرد. ‏
به طور کلي گام نخست براي کم به درمانجو اين است که بين خودش ‏و علائم فاصله ايجاد کند, سپس توان مبارزه جويي روح انسان براي ‏متعالي کردن شرايط فعلي فرا خوانده مي شود و در مانجو به سوي ‏فعاليتهاي مثبت انگيخته مي شود, اين کار باعث کاهش علائم مي ‏گردد. ‏
‏- تصحيح نگرش ها:اين فن بر تغيير مجدد چارچوب نگرش ها از ‏منفي به مثبت تأکيد مي کند. ‏
‏- فنون فراخواني:سه فن معنا درمانبخش پيشين وقتي مؤثرتر ‏خواهند بود که درمانگر قدرت مبارزه جويي روح انسان را به کمک مي ‏طلبد. درمانگر در اين فن قدرت تلقين را مورد استفاده قرار مي دهد و ‏به شکل مستقيم از درمانجو مي خواهد که براي تغيير مثبت شرايط ‏فعلي و وضعيت جسماني-هيجاني اش به خود تکاني بدهد. درمانگر ‏اعتماد به شکوه, آزادي, مسؤوليت, جهت گزيني معنايي و توان تغيير ‏مثبت را به درمانجو گوشزد مي کند. ‏
با اينکه فرانکل(1984)ادعا مي کند که معنا درماني نه آموزش ‏است نه نصحيت کردن. معنادرماني استدلال منطقي نيست و از توصيه ‏اخلاقي فاصله زياد دارد. با اين فن فراخواني, اغلب اتخاذ موضع ‏قهرمانانه در برابر رنج بردن را توصيه مي کند. ‏
از سوي ديگر شولاي(2002)ذيل عنوان ابزار معنا درماني, گفتگوي ‏سقراطي را وسيله ي اصلي معنا درماني مي داند. ‏
ولتر(1987, به نقل از وانگ, 2000)مي نويسد:"پرسش هاي ‏سقراطي نياز به بکار گيري تفکر درمانجو دارد. اين کار مستلزم اين ‏است که به دقت سخنان درمانجو را گوش دهيم تا حدود تفکر او را ‏مشخص نماييم. ‏
گفتگوي سقراطي زماني استفاده مي شود که درمانگر و درمانجو با ‏هم تلاش مي کنند که معنايي را در زندگي درمانجو کشف نمايند. ‏نکته مهم اين است که اين معنا تعيين شده نيست بلکه بايد از زندگي ‏فرد استخراج شود. براي همين درمانگر تفکر درمانجو را به مبارزه مي ‏طلبد, نکته مهم اينجاست که نبايستي پرسشگري به ائتلاف درماني ‏لطمه بزند. شولاي(2002)فرايند گفتگوي سقراطي را به شرح زير ‏مرحله بندي مي کند:‏ ۱-ابتدا درمانجو مي فهمد که قرباني شرايط نيست. هرچند ممکن ‏است علائمي را نشان دهد. ‏
‏2-درمانگر به درمانجو کمک مي کند تا درون مثلث معنا, معناي ‏خودرا پيدا کند. ‏
‏3-درمانگر بايد استقلال و تماميت درمانجو را به رسميت بشناسد. ‏اين کار را از رهگذر کمک کردن به درمانجو براي يافتن راهنماي ‏دروني اش انجام مي دهد. ‏
اگر انسان اين دستورالعمل را سر مشق رفتار خود قرار دهد ‏که:همواره چنان رفتار کن که گويي بار دومي است که زندگي مي ‏کني و طوري عمل کن که به نظر آوري بار اول که در آن مورد عمل ‏کردي, بسيار غلط عمل کرده بودي. "احساس مسؤوليت شگرفي ‏احساس خواهد کرد. ‏

نقد و ارزيابي معنادرماني

مانند هر مکتب روان درماني ديگر, معنا درماني نيز داراي نقاط ‏مثبت و منفي است:‏
ارزشمند ترين سهم معنادرماني اين است که مردم را مسؤول ‏زندگي خودشان مي داند(کاردن, 2003). معنادرماني ديدگاه فلسفي ‏آساني از نوع بشر ارائه مي دهد. پترسون(1973)ارزش معنا درماني را ‏در همين صراحت و سادگي آن مي داند و بر خلاف ساير رويکرد هاي ‏وجودگرا, معنا درماني رويکردي خوش بينانه و سازنده از وجود آدمي ‏ارائه مي دهد و تنها مکتبي است که فنون خاص خود دارد و پشتوانه ‏پژوهش معنا درماني در مقايسه با ساير مکاتب روان درماني به ويژه در ‏قلمرو وجودي مناسب است. معنا درماني روشي مؤثر براي واژگون ‏کردن تجربه افراد از افسردگي در جامعه معاصر است اين پيام معنا ‏درماني مي گويد تحت هر شرايطي با پذيرش مسؤوليت زندگي و ‏تحقق معنايابي مي توان مفهومي از کنترل و لياقت را بدست آورد که ‏در نوع خود بي نظير است(ديوسين, نيل و کرينگ, 2004). ‏
از سوي ديگر برخي رويکرد معنا درماني را بيش از حد سلطه ‏جويانه مي دانند(تيملبن, 2004). معنا درماني بيش از حد بر زندگي ‏شخصي فرانکل استوار است به طوريکه تيملبن(2004)يکي از پايه ‏هاي نظري فرانکل را زندگي نامه و تجربه هاي شخصي اش مي داند. ‏رويکرد معنادرماني هرچند پشتوانه پژوهشي مقبولي دارد ولي مبهم ‏بودن, چند تعريف داشتن برخي مفاهيم و حتي غير قابل تعريف بودن ‏برخي از آنها در درون خود با محدوديت هاي پژوهشي روبرو است. ‏
انتقاد ديگر از سوي کاردن(2003)مطرح شده است:فرانکل در آثار ‏خود از کتاب مقدس وامگيري مي کند ولي در اکثر موارد منابع ‏وامگيري خود را پنهان مي کند. کاردن(2003)به برخي تناقض ها در ‏گفته هاي فرانکل اشاره مي کند: اينکه فرانکل مي گويد زندگي در هر ‏شرايطي معنادار است يک جمله غير سقراطي است. ‏
معنا درماني هرچند يک نظام روان درماني معنوي است اما هرگز ‏خداي مذهبي خاص, عقايد فرقه اي و امثال آن را القا نمي ‏کند(فرانکل, 1967). نکته مهم ديگر اين است که معنا درماني بطور ‏مستقيم با علائم روبرو نمي شود بلکه مي کوشد نگرش را عوض کند. ‏واژگوني نگرش شخصي نسبت به علائم در واقع, معنادرماني را تبديل ‏به يک روان درماني شخصي نگر کرده است(فرانکل, 1947, به نقل از ‏پترسون, 1973). ‏

 

 اختلاف دیدگاه فرانکل با دیگران:
اختلاف با فروید
فروید روان نژندی را حاصل سرکوبی کشش‌های غریزی می‌داند که توسط ناخودآگاه به «من» تحمیل شده است. در حالی که فرانکل این را کافی نمی‌داند و تعارضات روانی را تنها دلیل روان‌نژندی نمی‌شمارد.

 اختلاف با آدلر
آدلر روان‌نژندی را نتیجهٔ محدودیت «من» در باربر حس مسئولیت بیان می‌کند. روان‌شناسی فردی آدلر از انگیزهٔ «تلاش برای برتری» سخن می‌گوید. اما فرانکل انسان بودن را «آگاه بودن» و «مسئول بودن» و در جست‌وجوی معنایی برای زنده‌گی بودن می‌داند و درواقع دو مکتب فرویدی و آدلری را مکمل هم می‌شمارد.

 اختلاف با رفتار درمان‌گران
فرانکل اعتقاد دارد چون رفتار درمان‌گران آدمی را مانند حیوانان و به صورت ماشین فیزیولوژیک تحلیل می‌کنند آزادی اراده و انتخاب را در انسان نادیده می‌گیرند اما در لوگوتراپی به بعد معنوی انسان اهمیت داده می‌شود.[۶]