محرم

- محرم آمد و ماه عزا شد                                          مه جانبازي خون خدا شد

  جوانمردان عالم را بگوييد                                       دوباره شور عاشورا به پا شد

السلام علی الحسین و علی علی ابن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین

فرهنگ استفاده از موبایل در کشور های مختلف

راساس آمارهای بانکها جهاینی سه چهارم از ساکنان کره زمین به تلفن همراه دسترسی دارند اما کلمات برای توصیف کردن این دستگاه و آداب استفاده از آن در هر فرهنگی با فرهنگ دیگر متفاوت است. این دستگاه در بریتانیا تلفن همراه موبایل در ایالات متحده آمریکا سل فن، در آمریکای لاتین سلولار، در ژاپن کیرتای ( قابل حمل) در چین شو جی ( ماشین دستی) در بنگلادش موتوفن ( تلفن در کف دست) در سوئد نال ( خرس پشمالوی عروسکی) و در آلمان هندی (دستی) نامیده می شود. در ژاپن افرادی که با قطار درون شهری سفر می کند اخطاری می شنوند که به آنها گفته می شود تلفن همراه خود را در حالت سکوت یا لرزش نگاه دارید، حالتی که به آن " manner mode" گفته می شود، این حالت زمانی است که تلفن به آرامی زنگ می زد و صدای آن موجب اختلال صوتی در محیط اطراف نمی شود. در ژاپن استفاده از تلفن همراه در اماکن عمومی در جایی که نیازهای جمعی بر نیازهای فردی ارجحیت دارند معمولا مورد قبول نیست. ساتومی سوپییاما استادیار کالج فرانکلین سوئیس توصیح می دهد: فرهنگ ژاپن ارزش بسیاری برای هماهنگی اجتماعی قائل است و در فرهنگ این کشور مزاحمت اجتماعی امری به شدت تقبیح شده محسوب می شود. در ژاپن پاسخ دادن به تلفن همراه در اماکن عمومی امری پسندیده نیست براساس اظهارات میزوکو ایتو، انسان شناس فرهنگی، در ژاپن اگر فردی هنگام صحبت کردن با تلفن همراه خود بخواهد سوار اتوبوس شود، راننده اتوبوس این اجازه را به وی نمی دهد. در این کشور تلفن همراه نباید عاملی برای مزاحمت سایرین باشد. این بدان معنا است که مردم بیشتر تلفن همراه خود را در حالت صدای زنگ آهسته قرار می دهند هنگامی که از خانه خارج می شوند و در رستورانها و کافی شاپ ها به تلفن جواب نمی دهند و اگر تلفن کسی زنگ بزند، فرد ناگهان سراسیمه شده و یا تلفن را بسیار کوتاه پاسخ می دهد. تراکم فضاهای شهری، استفاده زیاد از سیستم حمل و نقل عمومی و فقدان نسبی حریم خصوصی در خانه ها در شیوه های ارتباط برقرار کردن بدون ایجاد مزاحمت برای دیگران نقش دارد. پیامک زدن و ارسال نامه های الکترونیکی با تلفن همراه میان مردم ژاپن محبوب تر از تماسهای تلفنی است. در اسپانیا و ایتالیا تلفنهای همراه همه جا استفاده می شوند و حتی مردم هنگام گفتگو با تلفنهای همراه خود درباره زندگی خصوصی خود نیز صحبت می کنند. "رنفه" به عنوان سیستم قطار دولتی در اسپانیا زمانی سفرهای خود را با یک پوستر تبلیغ می کرد که روی آن تصویری از مردمی به چشم می خوردند که در قطار با تلفن همراه خود درحال صحبت هستند. آمپارو لاسن استاد جامعه شناسی دانشگاه کامپلوتنس مادرید اظهار داشت: اسپانیایی ها چون ایتالیاییها با رضایت تماسهای تلفنی را در رستورانها، در طول جلسات کاری، کنفرانسها و حتی گاهی در کنسرتهای موسیقی پاسخ می دهد. پاسخ به پیامکها در طول جلسات در زیر میز صحنه متداولی در این کشورها محسوب می شود. پاسخ دادن به تماسهای تلفنی یا پیامک زدن زیر میز حتی هنگام جلسات کاری در ایتالیا امری متداول محسوب می شود، در این تصویر سیلیو برلوسکونی نخست وزیر سابق بریتانیا در سنای ایتالیا درحال یک رأی گیری مهم در سال 2010 با تلفن همراه خود صحبت می کند اسپانیایی ها همواره درباره زندگی خصوصی خود در خیابان صحبت می کردند و ادامه این روند هنگام صحبت با تلفن همراه نیز نشان دهنده تکامل رویکرد آنها همزمان با پیشرفت فناوری است. براساس اظهارات لاسن، گاهی اسپانیاییها سالنهای سینما و تأتر را ترک می کنند تا تلفن همراه خود را بررسی کنند و ببینند که آیا تماس از دست رفته و یا پیامکی داشته اند یا خیر. وی می افزاید: در اسپانیا شما وظیفه دارید که در دسترس دوستان نزدیک، همکاران و مشتریانتان باشید. این جوابگویی نوعی التزام در این کشور محسوب می شود. فنلاندی ها 257 دقیقه در ماه با موبایل حرف می زنند براساس آمار انجمن اپراتورهای تلفن همراه، اسپانیاییها در این میان تنها نیستند، فنلاندی ها پرحرفترین مردم اروپا تلقی می شود که به طور متوسط در ماه 257 دقیقه با تلفن همراه خود صحبت می کنند. تعجبی هم ندارد، چرا که فنلاند زادگاه شرکت نوکیا است که تا همین چند سال پیش بزرگترین شرکت سازنده تلفن همراه بود. اتریشی ها 240 دقیقه در ماه با موبایل حرف می زنند اتریشی ها هم به دقت از الگوی فنلاندیها پیروی می کنند به طوری که آنها طی یک ماه 240 دقیقه با تلفن همراه خود صحبت می کند؛ این درحالی است که مردم مالت نسبت به سایر مردم اروپا وقت کمتری را به صحبت با تلفن همراه می گذرانند، آنها در هر ماه به طور متوسط 46 دقیقه با تلفن همراه گفتگو می کنند. فرهنگ تک زنگ زدن در بخشهایی از هندوستان و آفریقا فرهنگی به نام تک زنگ زدن وجود دارد. جاناتان دونر محقق مایکروسافت در هندوستان که مقاله ای را درباره " قوانین تک زنگ" منتشر کرده است اظهار داشت: این تک زنگها ساده هستند، فردی به شماره یک تلفن همراه زنگ می زند و پیش از آنکه صاحب خط آن تماس را پاسخ دهد، تماس را قطع می کند. صاحب خط می تواند پس از آن در شرایط مناسب با تماس گیرنده تماس بگیرد. دونر ابتدا فرهنگ تک زدن را در رواندا مشاهده کرد و استفاده از آن را در سراسر آمریکا دنبال کرد. این اقدام معانی مختلفی دارد، تک زنگ زدن می تواند به معنا " بیا دنبال من"، " سلام"، " به تو فکر می کنم" و یا " به من زنگ بزن" باشد. در بخشهایی از هندوستان و آفریقا فرهنگ تک زنگ زدن متداول است که می تواند معانی ضمنی مختلفی داشته باشد در هندوستان متداول است که مردم حتی داخل سالن سینما نیز به تلفن پاسخ دهند. مردم نمی دانند که تماس تلفنی صورت گرفته مهم است یا خیر، از این رو به هر تلفنی پاسخ می دهند. مردم هندوستان چون اسپانیاییها به ندرت از پیامهای متنی استفاده می کنند. از دیگر ویژگیهای مردمان هندوستان این است که تماس گیرنده ممکن است به صدای بوق تلفن یک ترانه بالیوودی بشنونند که مشترک خط به جای زنگ تلفن انتخاب کرده است. حتی ممکن است صاحب خط ماهانه این ترانه را تغییر دهد، این رویکرد در بخشهایی از آفریقا نیز رایج است، در آفریقا مردم به جای ترانه بالیوودی یک نقل قول از انجیل را می شنوند. پاسخ به تماسها تلفنی در سالنهای سینما در آفریقا هم متداول است، درهندوستان حتی در طول سخنرانیهای رسمی نیز مردم به تماسهای تلفنی پاسخ می دهند. نظرسنجیهای انجام شده در آمریکا نشان می دهد که 72 درصد آمریکاییها اظهار می دارند که مکالمات بلند در اماکن عمومی بدترین عادت کاربران تلفنهای همراه است. اکنون به نظر می رسد که استفاده کاربران نسلهای جدید آی فن از برنامه Siri اپل و تکرار کردن سوالات ساده با صدای بلند برای این دستیار رباتی آزاردهنده تر از قبل هم شده است. 72 درصد آمریکاییها اعتقاد دارند که مکالمات بلند در اماکن عمومی بدترین عادت کاربران تلفنهای همراه است جین وینسنت محقق مدعو در مرکز تحقیقات دیجیتال جهانی در دانشگاه سوری اظهار داشت: به نظر می رسد که پاسخ دادن به تماسهای تلفنی برای مردم امری پذیرفته شده است اما هنوز صدای بلند مکالمات که موجب مزاحمت برای سایرین می شود امری آزار دهنده ناخوشایند تلقی می شود. اسکات کمبل استاد ارتباطات راه دور در دانشگاه میشیگان اظهار داشت: استفاده از پیامک در آمریکا رشد آهسته ای داشت، چرا که در روزهای اول استفاده از فناوری تلفنهای همراه همه شبکه ها با هم کار نمی کردند. اما امروز در آمریکا استفاده از پیامک چون سایر کشورها طرفداران خاص خود را دارد. وی همچنین افزود: استفاده از اینترنت روی تلفنهای همراه همزمان با رشد سایر رسانه های دیجیتال چون تبلتها روند آهسته ای دارد. استفاده از اینترنت دستگاه هایی چون تبلت که دارای صفحه نمایش بزرگتر و رابط کاربری بهتری هستند از محبوبیت بیشتری در این کشور برخوردار است.

مکانیزم های دفاعی


مكانيسم هاي دفاعيخود براي رهايي از اضطراب ناشي از عدم تامين نيازهاي نهاد، كه برآورده سازي آنها مجازات و تنبيه از سوي جامعه و وجدان را بدنبال دارد، به يك سري مكانيسمهاي دفاعي متوسل ميگردد.

 

خصوصيات مشترك تمام اين مكانيسمهاي دفاعي شامل:

1- اغلب اوقات بطور ناخوداگاه اعمال ميگردند.

2- معمولا با تحريف، انكار و تبديل واقعيت توام بوده و موجب خود فريبي ميگردند.

كاركردهاي مكانيسمهاي دفاعي شامل:

3- محافظت از خود و ذهن خودآگاه و همچنين كاهش اضطراب، رنجش، درد، خشم، اندوه، سرخوردگي واسترس ميباشد.

4- آنها كمك به سازگاري و تطابق بهتر با شرايط و محيط پيرامون است. كنار آمدن با واقعيت.

5- دور نگهداشتن سائق هاي نهاد از هوشياري و حفظ آنها در ناخودآگاه.

6- محافظت خود انگاره از خجالتزدگي و احساس گناه نزد ديگران.حفظ آبرو، اعتماد بنفس و عزت نفس نزد ديگران.

مكانيسمهاي دفاعي از دوران خردسالي آموخته گرديده و سرانجام بصورت عادت در مي آيند. برخي از اين مكانيسمها سازنده و انطباقي و برخي ديگر مخرب و غير انطباقي ميباشند كه به آنها اشاره خواهيم كرد. استفاده افراطي و اغراق آميز از اين مكانيسمها منجر به روان رنجوري (اضطراب منتج شده ازرفتار ناهنجار كنترل بيش از حد غرايز) واختلالات رواني وشخصيتي در فرد ميگردند.

چه زماني مكانيسمهاي دفاعي بيمار گونه و آسيب زا ميشوند:

1- استفاده افراطي، مكرر و اغراق آميز از آنها.

2- زماني كه دفاعها در حالت انعطاف ناپذير، خشك و انحصاري بكار ميروند.

3- هنگامي كه دفاعها شرايط كنوني را به شدت تحريف ميكنند.

4- استفاده از دفاعها منجر به  پديد آمدن مشكلات جدي وعمده در روابط، دوستيها و لذت و برخورداري از زندگي سالم ميگردد.

5- دفاعها موجب تحريف احساسات و هيجانات گرديده و از ابراز سالم آنها جلوگيري ميكنند.

استفاده از مكانيسمهاي دفاعي بلوغ يافته پيامدهاي زير را بدنبال دارد:

سلامت عمومي بدن-سلامتي جسم وروان-بروز كمتر اختلالات رواني در فرد-دوستي و روابط پر مايه وسالم-رضايت شغلي-خوشي و شادكامي-تطابق عالي با شرايط و محيط.

تقسيم بندي مكانيسمهاي دفاعي

1- آسيب زا(PATHOLOGICAL): توانايي كنارآمدن با تهديدات واقعي را از فرد سلب كرده و درك واقعيت را ناممكن ميسازند. فرد در اين حالت واقعيت را بازآفريني و بازآرايي ميكند. از نگاه ناظر استفاده از اين دفاع ها جنون آميز و نابخردانه است. مثل: انكار، تحريف، فرافكني هذياني.

2- بلوغ نيافته و ناپخته(IMMATURE): در كودكان و بزرگسالان كاربرد دارد. اما از آنجايي كه استفاده از آنها منجر به رفتارهاي ناپسند و غير قابل پذيرش اجتماعي ميگردند، بزرگسالان استفاده از آنها را كنار مي نهند. اين دفاع ها بزرگسالان را در كنار آمدن بهينه با واقعيت ناتوان ميسازند. از ديد ناظر افرادي كه به اين دفاع ها متوسل ميشوند معمولا بلوغ نيافته و غير قابل دسترس مي نمايند. استفاده مداوم از آنها مشكلات جدي را در كنار آمدن با واقعيت پديد مي آورد. مثل: خيالپردازي، فرافكني، خود بيمار انگاري، رفتار منفعل-پرخاشگر و برون ريزي.

3- روان رنجور(NEUROTIC): در همه افراد شايع است. اين دفاع ها در كوتاه مدت مفيد بوده اما در بلند مدت منجر به مشكلاتي در روابط، شغل و كاميابي از زندگي ميگردند. مثل: توجيه عقلي، واپس زني، واكنش وارونه، جابجايي و گسستگي.

4- بلوغ يافته (MATURE): اين دفاع ها مقبول بوده و از بزرگسالان سالم سر ميزند. اين دفاع ها در سلامت روان افراد نقش تعيين كننده  و مثبتي دارند. مثل: والايش، نوع دوستي، پيش بيني وشوخ طبعي . 
انواع مكانيسم هاي دفاعي


۱- واپس راني(REPRESSION): :سركوب و يا واپس راني اصـلي تـرين مـكـانيـسم دفـاعـي محـسـوب شـده و ديـگــر مكانيسم هـا بعنوان ابزار كمكي بكار مي روند. واپس راني بـه مـعـني جلوگيري از ورود افكار، خاطرات، آرزوها، اميال و تجـارب دردنـاك، نـاخـوشايـنـد، شرم آور و ناپسند به سطح خودآگاه و هشيار مي باشد. در ايـن مـكـانـيـسم خـاطـرات اسـترس زا به طور گزينشي به ناخودآگاه رانده مي شوند. واپس رانـي بـا انـكار متفاوت است در واپس راني فرد هيچ  چـيزي را نفي نميكند. مثال:دختري كه در خردسالي مورد
تعـرض جنسي واقع شده، ايـن تـجـربـه دردنـــاك را سركوب ميكند.

2- فرونشاني(SUPPRESSION): واپس راني اي كه بطور ارادي و خودآگاه صورت ميگرد فرونشاني ناميده ميگردد. بازداري ارادي و هشيار از ورود افكار، احساسات، تجارب و خاطرات خاص به سطح هشيار. احتراز از انديشيدن به مواد اضطراب زا و آزاردهنده و منحرف كردن هشياري به موضوعات ديگر. مثال: دانش آموزي كه به تعطيلات رفته، نگران است كه نتواند از پس امتحانات بر آيد، اما وي تصميم ميگيرد براي اينكه تعطيلاتش خراب نشود مدرسه و امتحاناتش را فرو نشانده و به آنها فكر نكند.

3- واپس روي(REGRESSION): در اين مكانيسم شيوه هاي حل مسائل به سبك بزرگسالان جاي خود را به رويكردي كودكانه ميدهد. واپس روي يعني بازگشت به مراحل ابتدايي رشد و تكامل (مراحلي مطمئن تر،امن تر و فاقد استرس) و بروز واكنشهاي بلوغ نيافته. مثال: بزرگسالي كه هنگام سرخوردگي و ناكامي عروسكي را در آغوش ميگيرد. مثال: مرد 25 ساله اي كه دچار مشكلات مالي جدي گرديده، تمايل پيدا ميكند به خانه پدري خود بازگشته و والدين از وي مراقبت كنند. مثال: مكيدن شست و يا مداد، به لحن كودكان صحبت كردن و هرگونه بروز رفتار سنين پايين تر از خود واپس روي محسوب ميگردد.

4- انكار(DENIAL): عبارت است از انكار و نفي واقعيت، رفتار، كردار و عامل اضطراب زا. عدم پذيرش واقعيت و رد رويدادها. مثال: مادري پس از دريافت خبر كشته شدن پسرش در جنگ، مرگ پسرش را انكار كرده و باز بشقاب غذايش را سر ميزغذاخوري مي آورد و يا لباسهايش را مرتب ميكند. مثال: افراد مسن غالبا پير شدن خود را انكار كرده و ميگويند ما هنوز جوان هستيم. مثال: معتادان همواره اعتياد خود را انكار ميكنند. مثال: پسري كه دوست دختري ندارد ميگويد من به دخترها نيازي ندارم. مثال: هنگامي كه پزشك سرطان را در بيمارش تشخيص ميدهد، بيمار آن را نادرست پنداشته و سراغ پزشك ديگري ميرود.

5- جابجايي(DISPLACEMENT): انتقال احساسات، هيجانات و تكانه هاي اضطراب زا از يك شخص و يا شيء (تهديد كننده و يا غير قابل دسترس) به فرد و يا شيء امن تر و قابل پذيرش تر. تخليه احساسات فروخورده بر سر اهداف بي خطر تر (افراد زير دست ، تحت فرمان، وابسته و يا ضعيف تر از شما). مثال: كارمند عصباني از دست رئيس خود، از آنجايي كه قادر نيست بر سر رئيس خود فرياد بكشيد، هنگامي كه به خانه باز ميگردد عصبانيت خود را سر همسر خود خالي كرده و سر وي فرياد ميكشد. مثال: فرزندان عصبانيت خود را با كوبيدن درها به هم ابراز ميكنند. مثال: يك مرد ناكام در ارضاي نيازهاي جنسي خود، به پرخوري روي مي آورد. مثال: دختري كه از سوي دوست پسر خود طرد شده فورا با پسر ديگري دوست ميشود.

6- دليل تراشي(RATIONALIZATION): عبارت است از استفاده از استدلالهاي منطقي و پذيرفتني براي توجيه رفتار و احساسات غير موجه و توجيه ناپذير- بازآرايي شناختي از ادراكات فردي-علل غير واقعي جانشين علت و انگيزه اصلي و واقعي ميگردد. مثال: فردي كه از اداره خود اخراج گرديده علت اخراج خود را چنين توجيه ميكند:من چون آدم متملقي نبودم و چاپلوسي رئيس را نميكردم اخراج شدم.در صورتي كه بي كفايتي و عملكرد ضعيف وي علت اصلي بركناري وي بوده است.مثال:سارقي كه به يك سوپرماركت دستبرد ميزند هنگام بازجويي ميگويد كه صاحب سوپر ماركت مستحق آن بوده است ويا برداشتن چند قلم جنس از ثروت صاحب آن نخواهد كاست.

7- جبران(COMPENSATION): مستور ساختن جنبه هاي منفي (كاستي هاي نامطلوب)  خودانگاره و شخصيت با تاكيد و تقويت اغراق آميز جنبه هاي مثبت -متوازن سازي تقابلي ضعف ها وعيوب-فرد حس خود كم بيني، حقارت و شكست هايش را با مطرح ساختن خود در زمينه هاي ديگر پنهان ميسازد- تقويت يك ويژگي مثبت در جبران يك ويژگي منفي. و يا جبران ناكامي ها با كامجويي مفرط در زمينه هاي ديگر. جبران دو گونه است يكي تقويت ويژگي منفي و ضعيف و دوم جايگزين ساختن يك ويژگي مثبت و كارآمد جاي يك ويژگي منفي. مثال: كودك لاغر و نزار در بزرگسالي به پرورش اندام روي آورده و بدنساز ميشود. مثال: نوجواني كه از مشكلات تكلمي رنج ميبرد در بزرگسالي سياست مدار ويا سخنران ميشود. مثال: يك دانش آموز با چهره نا زيبا در دانشگاه، دانشجوي ممتاز گرديده و يا پژوهشگر ميشود. مثال: يك دختر نا زيبا رقصنده ماهر ميشود.

8- توجيه عقلي(INTELLECTUALIZATION): استفاده مفرط از تفكر و منطق انتزاعي-پرهيز از احساسات آزار دهنده با تمركز بر جنبه هاي عقلاني-انفصال هيجان از انديشه-ناديده گرفتن جنبه احساسي قضايا و پرداختن به تجزيه و تحليل شناختي آنها. مثال: تمركز بر جزئيات برگزاري مراسم ترحيم و خاك سپاري جاي عزاداري و سوگواري. مثال: بحث در مورد فاكتورهاي مهندسي ساختمانها و يا مكانيسم عمل زلزله ها پس از روي دادن زلزله جاي سوگواري و پرداختن به جنبه احساسي آن. مثال: زني كه مورد تعرض جنسي قرار گرفته شروع ميكند به تحقيق و جستجوي اطلاعات در زمينه ساير موارد تجاوزها و روانشناسي متجاوزان و قربانيان آن و يا در كلاسهاي دفاع شخصي شركت ميكند.

9- برون ريزي(ACTING OUT): استفاده از كنشهاي فيزيكي جاي كنار آمدن مستقيم با چالشها و صحبت كردن درباره احساسات خود- درست نقطه مقابل مكانيسم والايش است- تسليم خواسته هاي نهاد شدن بدون در نظر گرفتن عواقب منفي آن- مثال: مردي كه قادر به ابراز احساسات ناكامي و درماندگي خود در زندگي زناشويي نيست، به برقراري رابطه نامشروع روي مي آورد، بدون در نظر گرفتن عواقب آن. مثال: فردي كه هنگام خشمگين شدن قادر به كنترل خود نيست و به همه چيز آسيب مي رساند.

10- درون فكني(INTROJECTION): نوع شديد همانند سازي ميباشد كه در آن فرد ارزشها و ويژگيهاي فرد و يا گروه ديگر را جذب ساختار "خود" ميكند. دروني كردن احساسات، ارزشها و ويژگيهاي فرد ديگر، ويژگيهايي كه خودمان در آن زمينه ضعف داريم. نسبت دادن افكار و احساسات ديگران به خود و تقليد از آنها. مثال: فردي كه قرار است كنفرانس بدهد، خود را جاي يك سخنران نامدار قرار ميدهد و اينگونه اعتماد بنفس پيدا ميكند. مثال درون فكني شديد: فرد پس از فوت همسرش نشانه بيماري متوفي را بروز ميدهد مثلا اگر همسرش بر اثر سكته قلبي فوت كرده باشد وي در جريان سوگواري به درد سينه مبتلا ميشود.

11- همانند سازي(IDENTIFICATION): روند الگوبرداري (تقليد) افكار، اخلاقيات، رفتار و سلايق فرد ديگر- تقليد ويژگيهاي مطلوب فرد ديگر-الگو قرار دادن ديگران-تطابق خود با ديگران بطور ناخودآگاه- افزايش احساس ارزشمندي با همانند سازي با شخصيتهاي برجسته و نامدار. مثال: دختر دانش آموزي كه مصرانه از مادر خود ميخواهد تا كفش مشابه كفش همكلاسي خود را برايش خريداري كند. اما به شدت تقليد از همكلاسي خود را رد ميكند. مثال: كارمند در جلسه اداره، زبان بدن مدير عامل را تقليد ميكند و يا نقطه نظرات مشابه وي را بيان ميكند. مثال: فرد به سينما رفتن علاقه مند ميشود چراكه فرد محبوب و مورد تحسين وي (الگو) به سينما علاقه دارد. مثال: فرد قرباني با مهاجم همانند سازي ميكند و رفتار وي را تقليد ميكند تا كمتر احساس درماندگي كرده و درمقابل احساس قدرت بيشتري نمايد. و ممكن است با مهاجم خود همدست نيز شود.

12- برون فكني(PROJECTION): نقطه مقابل درون فكني است-نسبت دادن احساسات، اميال، افكار، تكانه ها و گرايشات نامطلوب، ناخوشايند و غير اخلاقي خود به افراد و يا شيء خارجي ديگر. مثال: دختري كه نسبت به همكار مرد خود گرايش جنسي دارد، همكار خود را متهم به چشم چراني و هوسراني ميكند. مثال: شما از فردي نفرت داريد اما تصور ميكنيد وي از شما نفرت دارد.مثال:شما تصور ميكنيد نازيبا و غير جذاب هستيد واين تصور را به جنس مخالف خود نسبت داده و از مواجهه با جنس مخالف خود اجتناب مي ورزيد (ترس از طرد شدن). مثال: مرد بي وفا نسبت به همسر خود، همسر خود را به خيانت متهم ميكند. بلاگردان سازي به معني سپر بلا قرار دادن ديگران نيز تلفيقي از برون فكني و انكار است.

13- والايش(SUBLIMATION): انرژي خود را صرف فعاليت هاي سازنده كردن-هدايت افكار و تكانه هاي ناپذيرفتني از سوي جامعه به اهداف پسنديده تر. مثال: فردي كه گرايشات جنسي و يا خشونت آميز قوي دارد به ورزش بوكس روي آورده و يا سرباز ميشود. مثال: دختري كه مجبور است براي لاغر شدن رژيم هاي سخت بگيرد به نقاشي علاقه مند شده و بيشتر تصاوير ميوه ها را نقاشي ميكند. مثال: مردي كه از عمل بريدن لذت ميبرد جراح ميشود. مثال: كودكي كه ميخواهد توجه والدين خود را جلب كند شاگرد ممتاز مدرسه ميشود.

14- باطل سازي(UNDOING): به خنثي كردن گفتار و اعمال پيشين اطلاق ميگردد. تلافي كردن رفتار وكردار ناپسند. مثال: مردي كه همسر خود را تحقير كرده است، براي همسر خود هديه ميخرد و يا بطور مبالغه آميزي از وي تعريف و تمجيد ميكند. مثال: فردي كه مرتكب قتل شده مكررا دستهاي خود رامي شويد. مثال: شما پشت سر دوست خود از وي بدگويي ميكنيد سپس از كرده خود پشيمان شده و وي را به منزل خود به شام دعوت ميكنيد. مثال: فرد ثروتمندي كه به موسسات خيريه كمك مالي ميكند، چرا كه ثروت خود را از طرق نامشروع كسب كرده است.

15- واكنش سازي(REACTION FORMATION): واكنش سازي و يا واكنش وارونه زماني است كه شما احساس ونيت خود را  بطور اغراق آميزي عكس آن چيزي كه بوده ابراز ميكنيد. نوعي تظاهر و وانمود كردن. مثال: مردي كه گرايش به مردان ديگر دارد، نسبت به همجنس بازان ابراز نفرت ميكند. مثال: شما از مهماني بدنتان مي آيد اما بيشتر از ميهمانان ديگر به وي احترام گذاشته و به اصطلاح تحويلش ميگيريد. مثال: زن متاهل از بيم آنكه همكارش به وي علاقه مند نگردد با همكار مرد خود بدرفتاري ميكند. مثال: يك مرد خشن و پرخاشگر ممكن است با اين رفتار ميخواهد ترديدها و ناتوانيهاي جنسي خود را پنهان سازد. مثال: استاد دانشگاهي كه تصور ميكند از دانش علمي كافي برخوردار نيست بيشتر از واژه ها و اصطلاحات پيچيده و علمي استفاده ميكند.

16- آرماني ساختن(IDEALIZATION): برآورد اغراق آميز صفات و ويژگيهاي مثبت و ناچيز شمردن خصويات منفي و يا ناديده گرفتن آنها. مثال: عاشق تنها خوبيهاي معشوق  را مي بيند و از ديدن بديهاي آن عاجز است.

17- پيش بيني(ANTICIPATION): پيش بيني رويدادهاي احتمالي آينده و در نظر گرفتن واكنشها و راه حلهاي واقع گرايانه و جايگزين. برنامه ريزي براي آينده. ملاحظه پيامدهاي رفتار خود.

18- نوع دوستي(ALTRUISM): خدمت رساني و ياري رساندن به ديگران بطور سازنده كه رضايت فردي را بدنبال دارد. فرد از واكنش مثبت ديگران خشنود شده واحساس خوبي پيدا ميكند.

19- اجتناب و يا رويگرداني(AVOIDANCE): كنار آمدن با عوامل استرس زا با عدم مواجهه با آنها. مثال: شما از همكار خود در اداره بدتان مي آيد بنابراين سعي ميكنيد با وي برخورد نداشته باشيد و يا نزديك وي نرويد. مثال: فردي كه از ارتفاع هراس دارد سعي ميكند از مكانهاي مرتفع دوري كند. مثال: هنگامي كه در مورد  مسايلي كه از نظر شما ناخوشايند است سخن به ميان مي آيد سعي ميكنيد موضوع بحث را عوض كنيد.

20- شوخ طبعي(HUMOUR): تاكيد بر جنبه هاي جالب و طنز گونه عامل استرس زا و تعارضات. انحراف از جديت و نيمه خالي به نيمه مثبت و پر. مثال: شخصي كه دچار بيماري ناشناخته اي است اين موضوع  كه، پزشكان قادر به تشخيص بيماري وي نيستند را دستمايه خنده قرار ميدهد.

21- انزوا(ISOLATION): تفكيك جزء و مولفه هيجان از خاطرات، تجارب و افكار دردناك. انباشت تمام هيجانات در يك بخش ذهني محبوس و غير قابل دسترس. مثال: دانشجوي پزشكي بدون احساس ترس از مرده و يا مرگ جسد تشريح را كالبد شكافي ميكند. مثال: كارمند بانك هنگام رويارويي با سارق با خونسردي و آرامش سارق را ناكام ميسازد اما پس از اينكه سارق بانك را ترك ميكند، وي بلافاصله از ترس ميلرزد و يا گريان ميشود.

22- خيالپردازي(FANTACY): فرد به منظور گريز موقتي از شرايط دردناك به خيالپردازي روي مي آورد. هدايت آرزوهاي دست نيافتني و يا نامقبول به قوه تخيل.

23- پيوند جويي(AFFLIATION): كمك خواستن و حمايت ديگران را خواستار شدن. تسهيم مشكلات با ديگران.

24- بي ارزش سازي(DEVALUATION): فرد اهداف مطلوب و خواستني اما غير قابل دسترس را بي ارزش و معيوب معرفي ميكند. مثال: مصداق ضرب المثل گربه دستش به گوشت نميرسد ميگويد بو ميدهد. مثال: فردي كه در مصاحبه ورودي استخدام رد ميشود، شركت مورد نظر را بي اعتبار معرفي ميكند.

25- ناچيز شماري(TRIVIALIZING): كوچك شمردن و بي اهميت شمردن مسايل مهم وجدي. مثال: فرد پس از به زمين خوردن، پس از برخاستن ميخندد. مثال: پسري كه از سوي دختري طرد ميگردد به دوستانش ميگويد كه آن دختر زياد هم خوشگل نبود.

26- طفره و انحراف(DEFLECTION):منحرف كردن توجه بسوي مسايل و افراد ديگر.

27- بازداري هدف(AIM INHIBITION):هنگامي كه ما  با اهداف و آرزوهاي دست نيافتي  مواجه ميشويم، انتظارات خود را تقليل ميدهيم. نوعي جابجايي و دليل تراشي ميباشد. مثال: مردي كه به يك زن گرايش جنسي دارد اما به هر دليلي قادر نيست نياز اصلي خود (ارضا جنسي) را تامين كند (مثلا زن متاهل است) به زن ميگويد، تنها چيزي كه ما نياز داريم يك دوستي صميمانه است. مثال: فردي كه به حرفه دامپزشكي علاقه وافري دارد اما نميتواند در رشته مزبور ادامه تحصيل بدهد دستيار دامپزشك ميشود.

28- دو پاره سازي(SPLITTING):فرد اطرافيان خود را به دو گروه عمده  خيلي خوب و خيلي بد تقسيم بندي ميكند. و همه چيز را سياه و سفيد ميبيند. از قانون همه يا هيچ استفاده ميكند. اما اين دو گروه مدام جاي خود را به يكديگر ميدهند. يعني فردي كه صبح خيلي بد بوده ناگهان عصر همان روز در گروه خيلي خوب قرار مي گيرد. علت آن عدم توانايي فرد در كنار آمدن با احساسات دوسوگرا ميباشد. مثال: زن از شوهر خيانت كار خود خرده نميگيرد اگر چه شوهرش كماكان به روابط نامشروع خود ادامه ميدهد.

29- گوشه گيري(WITHDRAWAL):فرد تصميم ميگيرد براي كاهش عوامل استرس زا از اطرافيان خود كناره گيري كرده و انزوا طلب ميشود.

30- جسماني كردن(SOMATIZATION): تعارضات (مشكلات رواني) خود را به شكل نشانه هاي جسمي بروز ميدهند.دربخش هايي از بدن كه از اعصاب سمپاتيك وپاراسمپاتيك عصب گيري ميشوند. هدايت اضطراب به مشغوليت ذهني با شكايت از يك مشكل جسماني براي منحرف ساختن توجه از مسايل رواني آزار دهنده. فرد بطور اغراق آميزي نگران سلامتي خود است. اين مكانيسم با خودبيمار انگاري متفاوت است كه فرد براي جلب توجه ديگران از يك بيماري موهوم شكايت ميكند. در خود بيمار انگاري فرد بطور ناخوداگاه تكانه هاي ناپذيرفتني را به شكل نگراني جسمي بي مورد بروز ميدهد. خود بيمار انگاري نيز با تمارض متفاوت است در تمارض نشانه هاي بيماري عمدا ايجاد ميشوند. علايم جسماني كردن مثل فشار خون بالا، تيك هاي عصبي و يا بثورات جلدي. مثال: مردي كه زن خود را تهديد به زدن مي كند ناگهان دستش فلج ميشود. مثال: يك فرد بسيار پرخاشگر و سلطه جو، كه شرايط زندگي اجازه بروز اين رفتارها را از وي سلب كرده است، به فشار خون بالا مبتلا ميشود.

31- تبديل(CONVERSION): مانند جسماني سازي ميباشد اما اين بار تعارضات در نواحي از بدن كه از عصب حركتي و حسي عصب گيري ميشوند بروز مي يابند. انتقال تعارضات رواني (تكانه هاي سركوب شده) به نشانه هاي جسمي به منظور تسكين اضطراب. اين علايم شامل نابينايي، فلج شدن و نا شنوايي موقت و يا تشنج، سردرد، خستگي و تيك هاي عصبي ميباشد. مثال: مصرف بيش از حد مشروبات الكلي به آخر هفته محدود ميشود.

32- جداسازي(COMPARTMENTALIZATION): فرايند انفصال بخشي از خود از هشياري ديگر بخشها. مثال: مرد درستكار و اميني كه از بازگرداندن كتاب كتابخانه سرباز ميزند و دو نظام ارزشي متمايز را در كنار هم حفظ ميكند. مثال: دزدان در ميان خود و با خانواده خود بسيار درستكار و صادق ميباشند.

33- گسستگي(DISSOCIATION): تفكيك گروهي از افكار و فعاليتها از بخش اصلي سطح هشياري و گريز رواني از شرايط آسيب زا. جدا كردن خود از واقعيت. تغيير عمده و موقتي در شخصيت ويا هويت. وجود دو يا چند روند ذهني در آن واحد بدون يكپارچه شدن آنها. فرد روندهاي رفتاري و هيجاني خود را از الگوي رفتاري هشيار و يا هويت معمول خود جدا ميسازد. قطع به هم پيوستگي خاطرات، هيجان و خوداگاهي. قطع ارتباط با خود و يا محيط. مانند واپس راني بوده و معمولا در پي يك ضربه روحي سهمگين عارض ميگردد. مثال: خيال پروري در طي روز. مثال: شما پس از تصادف سهمگين به گونه اي رفتار ميكنيد كه انگار شما در اين تصادف حضور نداشته ايد. مثال: نياوردن مشكلات كاري به خانه (يك گسستگي سالم).

34- قدرت مطلق و يا همه توانا(OMNIPOTENCE): فرد به گونه اي رفتار ميكند كه گويي از يك قدرت، توانايي و يا موهبت ويژه برخوردار بوده و برتر از ديگران است.

35- نمادي سازي(SYMBOLIZATION):يك  بازنمايي رواني، يك ايده و يا شيء پيچيده جاي خود را به يك شيء و يا عمل ديگر ميدهد. جابجايي آرزوهاي عميق(سركوب شده) و نسبت دادن آنها به اشيا و اعمال. مثال: سربازان علت پيوستن به ارتش را دفاع از پرچم معرفي ميكنند. مثال: شكل گيري روياها.

36- خيالپردازي در خودمانده(AUTISTIC FANTACY):نوع شديد خيالبافي است كه درآن فرد كاملا يك زندگي خيالي را براي خود پديد مي آورد.

37- رفتار پرخاشگرانه، منفعل، منفعل-پرخاشگرانه و با قاطعيت: نيز ديگر مكانيسمهاي  دفاعي ميباشند.

38- مقاومت(RESISTANCE):ايستادگي شديد در برابر ورود داده هاي سركوب شده(ناهشيار) به سطح هشيار.

39- شكايت و رد كمك(HELP-REJECTING COMPLAINING): فرد مدام از اطرافيان خود شكايت كرده و مكررا تقاضاي كمك ميكند اما زماني كه ديگران ميخواهند به وي كمك كنند و يا وي را راهنمايي كنند، پيشنهادات، اندرزها و كمكهاي ديگران را رد ميكند. در واقع اين رفتار در استتار احساسات، خصومتها و يا سرزنش پنهان نسبت به ديگران، در فرد بروز مي يابد. 

نكته: مكانيسمهاي دفاعي بلوغ يافته و سالم شامل: پيوند جويي، والايش، شوخ طبعي، فرونشاني، نوع دوستي، پيش بيني و رفتار قاطع ميباشند.

نكته: استفاده از مكانيسمهاي گسستگي، خيالپردازي، رويگرداني، همانند سازي، جبران، جابجايي، انزوا و واپس راني در حد معتدل و سالم جايز است اما استفاده اغراق آميز، مفرط و تكرار شونده، بسيار آسيب زا خواهند بود .

بیماری های روان تنی

 عضو هیئت مدیرۀ انجمن روانشناسی ایران تا کید کرد :« گفته می شود که بیشتر بیماران در مراجعه به مطب ها ، افرادی هستند که عموما ظاهر جسمانی دارند اما درصد بالایی از این افراد اگر مسائل روانشناختی آنها برطرف بشود در واقع بیماری جسمانی آنها از بین خواهد رفت.»

سلامت نیوز در خصوص بیماری های روان تنی گفت:« اصطلاح روان تنی ، اصطلاحی است که در گذشته مورد استفاده قرار می گرفت ولی در حال حاضر گرچه استفاده می شود اما در متون علمی به جای این واژه از عوامل روانشناختی موثر بر وضعیت پزشکی صحبت می شود اما به هر حال بیماری روان تنی فصل مشترک یا محل وحدت ذهن و بدن است و تعامل این ها را نشان می دهد و زمانی از این بیماری صحبت می کنیم که یک بیماری جسمانی به وجود آمده اما مبنا ، تشدید کننده یا فعال ساز این عامل یک امر روانشناختی یا یک رفتار است ، در چنین حالتی این بیماری تعریف می شود.»

دکتر شریفی در خصوص علائم بروز بیماری روان تنی در افراد گفت :« قبل از این که علائم را بگوییم ، این موضوع قابل ذکر است که بسته به نوع بیماری ، نوع آن نیز فرق می کند ، انواع بیماری های روان تنی شامل مشکلات خاص دستگاه گوارشی ، زخم معده ، فشار خون ، میگرن ، آسم و مواردی از این قبیل می شود.»

وی افزود :« هر کدام از این بیماری ها علائمی را که نشان می دهند همان علائم جسمانی هست یعنی مثل یک بیمار فیزیکی و جسمانی ، علائم این چنینی را نشان می دهد ، اما اگر بگوییم که چه عواملی بر این بیماری ها موثر است و ریز تر به آن بپردازیم ، گاهی به یک مشکل روانشناختی نظیر افسردگی بر می خوریم که به عنوان یک عامل فعال ساز مطرح می شود عاملی که مشکل جسمی را فعال می کند ، گاهی خود بیماری افسردگی نیست اما نشانه های افسردگی را مانند بی انرژی بودن ، فقدان لذت از زندگی و مواردی از این قبیل را دارد ، گاهی فرد با یک استرس مواجه هست که نمی تواند به خوبی با این استرس مقابله کند ، یا یک رفتارهای بهداشتی انجام می دهد که این ها سازگارانه تلقی نمی شود ، مثلا ورزش نمی کند ، پر خوری می کند ، حتی در مواردی هم هست که در واقع می شود گفت که روان تنی ، علائم خودش را نشان می دهد ، آن هنگام یک وضعیت فیزیولوژیک وجود دارد که در این وضعیت فعال می شود ، مثلا زخم گوارشی هست ولی تشدید می شود ، فشار خون هست ولی تشدید می شود ، در چنین حالتی گفته می شود که یک پاسخ فیزیولوژیک تحت استرس فعال می شود.»

این عضو هیئت مدیرۀ انجمن روانشناسی ایران در خصوص راه های درمان این بیماری به سلامت نیوز گفت :« شکی نیست به دلیل اینکه گفته می شود صرفا این بیماری جسمانی نیست و مبنا و فعال ساز آن رفتارها و عوامل روانشناختی است بی شک اگر همان عوامل مورد توجه قرار بگیرند و تغییری در آنها حاصل بشود ، در بسیاری از این موارد خود این بیماری رخت برخواهد بست و از بین خواهد رفت . مثلا یک بیماری مرتبط با اختلالات گوارشی یا زخم معده و غیره که روان تنی محسوب می شود ، کافی است که شناسایی شود تا ببینیم که فرد ، اخیرا تحت شرایط استرسی هست ، توان مقابله با این شرایط استرسی را ندارد یا مهارت های مقابله با این شرایط را ندارد در چنین حالتی اگرفرد این مهارت ها را کسب کند و آموزش های لازم را در خصوص نحوۀ مدیریت شرایط موجود کسب کند بدون این که حتی دارویی مصرف کند گاهی مشکل برطرف می شود.»

وی ادامه داد :« گفته می شود که بیشتر بیماران در مراجعه به مطب ها ، افرادی هستند که عموما ظاهر جسمانی دارند اما درصد بالایی از این افراد اگر مسائل روانشناختی آنها برطرف بشود در واقع بیماری جسمانی آنها از بین خواهد رفت.»

این استادیار روانشناسی سلامت دانشگاه تبریز با بیان اینکه هومیوپاتی یکی از راه های درمان این نوع بیماری محسوب می شود خاطرنشان کرد :« گفته می شود به دلیل اینکه اساس طب روان تنی بر وحدت ذهن و بدن است و طب های جایگزین که هومیوپاتی یکی از این ها است ، بر این اساس می توان گفت که این نوع درمان در راستای پرداختن به این امر رشد و ظهور پیدا کرده و مطرح می شود.»

دکتر شریفی گفت :« در آخر باید متذکر بشوم به دلیل اینکه شعار سال جاری از سوی سازمان جهانی بهداشت به عنوان «برای بهداشت روانی خود سرمایه گذاری کنید» در نظر گرفته شده است ، امیدوارم با سرمایه گذاری هایی که در حال حاضر بر روی بهداشت روان جامعه صورت می گیرد ، زمینه های تجلی مشکلات روان تنی را به حداقل برسانیم.

 

عوامل مؤثر در ايجاد بيماري هاي روان تني
 

از ديدگاه چند علتي يا بيوسايکوسوشيال مي توان گفت: در واقع تمام بيماري ها ريشه ي روان تني دارد چرا که هر اختلال جسمي تحت تاثير عوامل هيجاني است. احساس خشم، افسردگي و اضطراب در ريشه يابي و علت يابي بيشتر بيماري هاي روان تني نقش عمده يي دارد و اين بيماران غالباً از علايم جسمي مانند تهوع، استفراغ، سردرد يا بي خوبي رنج مي برند و به ندرت از علايم اضطراب، افسردگي و احساس استرس شکايت دارند. در ارزيابي هاي انجام شده، بالغ بر پنجاه درصد از بيماران مراجعه کننده به کلينيک هاي داخلي و جراحي و بالغ بر هفتاد درصد از بيماران مراجعه کننده به پزشکان عمومي از آشفتگي هاي هيجاني يا شکايات جسمي با ريشه ي روان تني رنج مي برند.

تعدادي از بيماري هاي روان تني شامل موارد زير است:
 

بيماري هاي پوستي مانن لک و پيس و پسوريازيس، کهير، بيماري هاي آلرژيک پوستي، خارش هاي پوستي، استفراغ، تب خال، نورودرماتيت، جوش هاي پوستي، زگيل، زخم معده، روده ي تحريک پذير، زخم هاي گوارشي، قاعدگي دردناک، واکنش هاي حساسيتي، تهوع، آسم، روماتيسم، دردهاي مفصلي، سردرد، کوليت مفصلي، افزايش ترشح انسولين، کمبود قند خون، تپش قلب، سردردهاي ميگرني، پرکاري تيروئيد، نارسايي هاي قلبي، دردهاي قفسه ي صدري، بيماري هاي خود ايمني، ديابت و ...
آشفتگي هاي هيجاني، اضطراب، افسردگي، احساس خشم و ناکامي جزو رويدادهاي استرس آميز زندگي هستند. از جمله بيماري هاي شايع با ريشه ي روان تني، بيماري روده تحريک پذير يا IBS است. اين بيماري با علايم يبوست، اسهال، نفخ گوارشي، دردهاي مزمن گوارشي، يا اسهال و يبوست متناوب ظاهر مي شود. عوامل استرس آميز خصوصاً اضطراب را مي توان عامل اصلي و ريشه ي اين بيماري ناميد و اکثر اين بيماران به عارضه ي وسواس فکري و عملي مبتلا هستند. از جمله بيماري هاي ديگر روان تني مي توان به موارد زير اشاره کرد: بيماري هاي قلبي که در افراد با تيپ شخصيت A (شخصيت کرونري) يا افرادي با شخصيت تحريک پذير، اهل رقابت و ناآرام که به سرعت دچار تنش و تحريک مي شوند دو برابر بيشتر از افراد تيپ B که از شخصيتي آرام و صبور برخوردارند ديده مي شود؛ در افرادي که از زخم هاي گوارشي رنج مي برند و استرس عامل اصلي در ايجاد آن است؛ در کودکاني که آسم دارند و در آنها ميزان اضطراب و خصوصاً اضطراب جدايي از شدت بالاتري برخوردار است؛ در افرادي که داراي عارضه ي نورودرماتيت يا خارش هاي عصبي هستند. اين خارش هاي شديد و غيرقابل مقاومت در ناحيه ي ساق پا، آرنج مچ دست و پشت گردن و ران ها ديده مي شود و بيماران معمولاً با علايم خراشيدگي شديد ناشي از خارش در اين نواحي به متخصص پوست مراجعه مي کنند. اين افراد از احساس ناکامي در دريافت محبت در دوارن کودکي و تعارضات بين فردي رنج مي برند. در بيماراني که از دردهاي سمت چپ بدن، در ناحيه ي شانه، کتف و ساق پاي چپ شکايت دارند، عوامل استرس زا مي تواند دليل ايجاد اين دردها باشد. اين بيماران به ندرت به مسکن پاسخ مي دهند و با کاهش استرس اين دردها به صورت کامل رفع مي شود. از جمله بيماري هاي شايع ديگر سردردهاي ميگرني و سردردهاي عصبي است که با عوامل استرس زا ارتباط دارد. در درمان اين بيماري ها استفاده از روش هاي آرامش سازي، هيپنوتيزم و درمان هاي روانپزشکي مؤثر است.