دعاهای زیر از کتاب  سومین جشنواره بین‌المللی "دستهای کوچک دعا" است. این جشنواره سه سال است که در تبریز برگزار می‌شود و دعاهای بچه‌های دنیا را جمع ‌آوری می‌کند و برگزیدگان را به تبریز دعوت و به آنها جایزه می‌دهد. دعاهایی که می‌خوانید از بچه‌های ایران است. لطفاً آمین بگوئید:

ادامه نوشته

غریزه جنسی

غریزه جنسی یکی از غرایز مهم انسان است و تلاش در جهت ارضای درست و مناسب آن نه تنها مذموم نیست، بلکه بسیار نیکو و پسندیده می باشد. غریزه جنسی که از لحظه تولد در نهاد فرد وجود دارد هیچگاه نباید خاموش شود، بلکه باید از طریق آموزش صحیح تحت کنترل قرار گیرد. کنجکاوی و پرسشهای کودکان در زمینه مسائل جنسی، امری کاملا عادی و طبیعی است. کودکان برای این که زندگی شاد و سالمی داشته باشند باید در زمینه مسائل جنسی اطلاعاتی صحیح و متناسب با سن و درک خود کسب کنند و در این زمینه هیچکس بهتر از والدین نمی تواند اطلاعاتی درست در زمینه فوق را در اختیار کودک و نوجوان قرار دهد.

کوتاهی والدین در پاسخگویی به سئوالات جنسی فرزندان باعث می شود تا آنها از طریق منابع مختلفی همچون: دوستان، کتب، مجلات، اینترنت و ... به اطلاعاتی نادرست و گمراه کننده دست پیدا کنند که این اطلاعات می توانند منجر به ناراحتی ها و اختلالات گوناگونی در کودک و نوجوان گردند. اما اگر والدین به موقع و در زمان مناسب، اطلاعات درست در زمینه مسائل جنسی به کودک ارائه دهند، از بروز بسیاری از جرائم، انحرافات جنسی، خاطرات تلخ، تجربه نادرست و ... تا حد زیادی پیشگیری می کنند و میل کودک و نوجوان را به تجربه نادرست امور جنسی کاهش می دهند.

متاسفانه بسیاری از والدین به دلایل متعددی از جمله: نداشتن آگاهی، احساس شرم و ناراحتی، نگرش منفی به امور جنسی، قبیح دانستن بیان مسائل مربوط به امور جنسی، هراس از پیامدهای منفی این اطلاعات، انداختن بار این مسئولیت بر دوش مدرسه، داشتن باورهای غلط همچون: کودک خودش روزی بزرگ می شود و به این مسائل پی می برد ( یواش یواش چشم و گوشش باز می شود ) و یا این که اگر پدر و مادر درباره مسائل جنسی با کودک خود حرف بزنند، حرمت بین آنها شکسته می شود و ... نه می خواهند و نه می توانند در مورد مسائل جنسی با کودک و نوجوان خود به گفتگو بپردازند.

ادامه نوشته

تاثیر اسم بر شخصیت

اسم بر شخصیت انسان ها تاثیر می گذارد در واقع آدم ها در پناه اسم زندگی شان راشكل می دهند رابطه ای كه هر شخص با اسم خودش برقرار می كند بر آینده و به ویژه موقعیت اجتماعی اش تاثیر دارد

.روشی که ما را با آن صدا می زنند یک نماد و یک آینه است. در واقع اسم همانند یک کارت ویزیت معرف و بیانگر شخصیت درونی ما است. آوا و معنایی که یک اسم دارد مستقیما بر روی رفتار و قضاوت دیگران نسبت به ما اثر می گذارد. آهنگ و معنای اسم یک فرد حتی بر روی تولید هورمونهای اکسیتوسین، دوپامین و اندورفین نیز اثر می گذارد. می توانیم بگویم نامی که ما را بدان می خوانند بر روی توسعه ما تاثیر می گذارد. تأثیر اسم بخش مهمی از هویت شخص را در برمی گیرد و در واقع آدم ها با اسم خود زندگی كرده ورشد می كنند

ادامه نوشته

چرا مردان نباید گریه کنند ؟

تحقيقات جديد نشان مي‌دهد كه زندگي احساسي مردان هم به اندازه زنان پيچيده و غني است. ‌اما در اغلب موارد اين امر، از مردان و همچنين از زنان پوشيده باقي مي‌ماند. ‌با اينكه احساسات هميشه از خصوصيات زنانه به شمار مي‌رود، اما مردان هم به اندازه زنان احساساتي ‌مي‌شوند و تجربيات عاطفي مشابهي را توصيف مي‌كنند.

در يك بررسي در رابطه با هوش عاطفي 500 هزار ‌فرد بالغ، ثابت شد كه هوش عاطفي مردان به اندازه زنان است. مطالعاتي كه بر روي زوج‌ها صورت گرفته ‌نشان مي‌دهد كه مردان هم به اندازه زنان با ميزان استرس همسرشان هماهنگ‌ مي‌باشند و به همان اندازه قادر ‌به حمايت از آنها هستند. ‌مردان و زنان آه مي‌كشند، گريه مي‌كنند ، شادي مي‌كنند ، خشمگين مي‌شوند و داد و فرياد راه ‌مي‌اندازند ، اما شيوه پردازش و ابراز احساسات در آنها متفاوت است.‌دكتر كلمن روان‌شناس و نويسنده مي‌گويد: ‌‌"احساسات در زندگي مردان در پشت سر ودر زندگي زنان در پيش رو قرار دارد."

هورمون تستوسترون بر ‌احساسات مردان تاثير مي‌گذارد و باعث مي‌شود آنها بيشتر به طبقه‌بندي وتفكر منطقي بپردازند. به نظر ‌مي‌رسد زنان طبيعتاً با عواطف خود بيشتر در تماس هستند، در حالي كه مردان بايد روي اين قضيه كار كنند ‌و اگر اين كار را بكنند شرايط، كاملا برابر مي‌شود و دراين صورت آنها داراي روابط شادتر و زندگي سعادتمندانه ‌تري خواهند ‌بود.‌

‌چرا بسياري از مردان از نظر احساسي ضعيف هستند؟

خوب اين تقصير مغزمردانه است. دكتر ديويد پاول رئيس مركز بين‌المللي مطالعات سلامت مي‌گويد: " ‌سيم‌كشي مغز مردان متفاوت است." او توضيح مي‌دهد كه ارتباط بين نيمكره چپ مغزجايگاه ‌منطق و نيمكره راست مغز محل عواطف و احساسات، در زنان قوي‌تر است. وي تصريح مي‌كند: "ارتباط بين دو ‌نيمكره در زنان شبيه يك بزرگراه است، بنابراينآنها مي‌توانند به راحتي بين دو نيمكره حركت كنند. اما در ‌مردان اين ارتباط مانند يك كوره راه باريك است كه باعث مي‌شود دسترسي به احساسات براي ‌ما مردها چندان آسان نباشد."

‌اين مي‌تواند توضيحي براي نتايج 125 مورد مطالعه در فرهنگ‌هاي مختلف باشد؛ در اين بررسي‌ها مشاهده ‌شد كه مردها و پسرها همواره در تفسير پيام‌هاي غيركلامي نهفته در ژست بدن، حالت صورت و لحن صدا ،‌دقت كمتري دارند.‌همچنين واكنش مردان نسبت به احساسات ضعيف‌تر است و زودتر هم آنها را فراموش مي‌كنند.

در آزمايشي كه در دانشگاه استانفورد انجام گرفت، عكس‌هايي از صحنه‌هاي تكان‌دهنده و‌ناراحت‌ كننده، باعث تحريك بخش گسترده ‌تري در مغز زنان شد. پس از سه هفته، زنان در مقايسه با مردان ‌جزئيات بيشتري از اين تصاوير را به خاطر داشتند. به همين صورت محققان گمان مي‌كنند كه يك زن ممكن ‌است به خاطر بگو مگو يا بي‌اعتنايي كوچكي كه شوهرش مدت‌هاست فراموش كرده، همچنان ناراحت و ‌عصباني باشد.‌‌

‌پسرها در سن يك سالگي در مقايسه با دختران ارتباط چشمي كمتري برقرار مي‌كنند و به ‌اشياي متحرك مثل ماشين توجه بيشتري نشان مي‌دهند تا چهره انسان‌ها. هم پدرها و هم مادرها ‌با پسران‌شان كمتر درمورد عواطف و احساسات صحبت مي‌كنند (به جز خشم) و دايره لغات ذهن پسرها ‌شامل تعداد كمتري از واژه‌هاي مربوط به احساسات مي‌شود.‌در زمين بازي پسرها ياد مي‌گيرند كه جلوي اشك‌شان را بگيرند و ترسي از خود نشان ‌ندهند. چهره آنها كه زماني به اندازه دختران نشان دهنده احساسات آنها بود،با رسيدن به سنين دبستان ‌جدي تر مي‌شود.

 

در سنين بزرگسالي مردان از كلمات كمتري استفاده مي‌كنند و صحبت كردن در جمع را، ابزاري براي ‌بالا بردن موقعيت خود مي‌دانند، برعكس خانم‌ها كه براي نزديكي به ديگران با آنها وارد صحبت مي‌شوند. ‌مردان حتي هنگام صحبت با دوستان‌ خود هم در حال تبادل اطلاعات در مورد خريد ، ورزش، ماشين يا ‌كامپيوتر هستند. ‌


چرا مردان منفجر مي‌شوند؟

 

اگر چه زنان هم به اندازه مردان عصباني مي‌شوند، اما خشم همچنان يك ويژگي مردانه به حساب مي‌آيد. ‌دكتر كنث ديليو كريستين روان‌شناس و نويسنده مي‌گويد: "خشم به اين دليل به وجود مي‌آيد كه ‌شخص به علت سركوب كردن احساسات خودش دچار سرخوردگي شديد مي‌شود. با اين وجود ‌اين كاري است كه مردان انجام مي‌دهند، چون مي‌ترسند كه اگر كمي به احساسات خود بها بدهند ‌ديگر كنترل آن از دست‌شان خارج مي‌شود. اگر شما همه ابعاد وجودتان را رشد ندهيد، اگر ياد نگرفته باشيد كه چه‌طور با احساسات‌تان كنار بياييد، تبديل به سايه‌اي مي‌شويد كه فقط بخش كوچكي از شخصيت ‌شما را ‌نشان مي‌دهد و طولي نمي‌كشد كه اين بناي سستي كه از خود ساخته‌ايد فرو مي‌ريزد."‌

 منبع :عصرایران

اصول خواستگاری

 - شفافیت در كلام 
اولین نكته ای كه باید در جلسات گفتگو مورد توجه هر دو طرف یعنی دختر و پسر باشد، شفافیت در كلام است. یعنی هر فرد باید به گونه ای سخن بگوید كه فرد مقابل به صورت كامل متوجه منظور او شود. 
كلی گویی، با ابهام سخن گفتن و ... اموری هستند كه باعث عدم فهم درست سخن و گیج شدن فرد مقابل می شود زیرا او كه در دل یا ذهن فرد مقابل خود نیست كه منظور او را كامل و دقیق متوجه شود. 
عدم شفافیت در سخن گفتن و پرس و جو كردن باعث شنیدن پاسخ های اشتباه و نادرست یا ناقص می شود. 
2 - نحوه طرح و بحث سوال ها 
افراد می توانند سوال هایشان را به دو طریق متفاوت بپرسند. هر دو روش مفید و لازم است اما باید بدانید كه برای پرسیدن هر سوال باید از چه روشی استفاده نمود. برای موفقیت در این مرحله بهتر است سوالاتی كه دارای پاسخ های واضح هستند به صورت مستقیم پرسیده شوند. مثلاً : 
میزان در آمد ماهانه شما چقدر است؟ 
چند خواهر و برادر دارید؟ 
آیا بیماری خاصی دارید؟ و ... 
اما بالعكس برخی از سوالات باید به صورت زیرکانه و غیرمستقیم پرسیده شوند. زیرا اگر به صورت مستقیم پرسیده شوند فرد مقابل متوجه علاقه و نظر شما شده و احتمال دادن پاسخ نادرست ولی باب میل شما بسیار است. 
مثلاً من خیلی اهل تفریحم نظر شما درباره تفریح وگردش چیست؟ یقیناً فرد مقابل در پاسخ به پرسش شما خواهد گفت: من هم به تفریح و گردش و مسافرت علاقه بسیاری دارم. 
در این گونه مواقع باید به صورت غیر مستقیم سوالات پرسیده شود. 
مثلاً باید پرسیده شود: نظر شما راجع به کسانی که می گویند هیچ جا خانه خود آدم نمی‌شود، چیست؟ در این صورت چون فرد مقابل نمی تواند نظر واقعی شما را تشخیص دهد، جوابی که می دهد نظر حقیقی خودش می باشد. 

3 - توجه به مسائل مهم و ضروری 
برخی بخشی از زمان گفتگویشان را با پرسیدن سوالات بی ارزش و بی اهمیتی چون رنگ و غذای مورد علاقه و... پر می كنند. بحث بر روی این مباحث نه تنها لازم و ضروری نیست و باعث اتلاف زمان می شود بلكه جلسه گفتگو را از مسیر اصلی خود خارج كرده و به جاده خاكی می كشاند. هیچ كدام از این مسائل پیش پا افتاده نقش مهمی در زندگی زناشویی ایفا نمی كنند. آنچه در این راستا مهم است تناسب در امور مهم و تاثیرگذاری چون اعتقادات، فرهنگ و ... می باشد. 

4 - اجتناب از خیال بافی 
افراد باید در همه شرایط چه به هنگام سوال پرسیدن و چه به هنگام پاسخ دادن به سوالات فرد مقابل از حقایق و واقعیت ها سخن بگویند. با خیال بافی و آرزو و توهم و ... نمی توان به موفقیت در زندگی دست یافت.

عشق قبل از ازدواج شروع می شود یا بعد از آن؟

اول مدام می گویند، "دوستت دارم" بعد اعتراف می کنند که هیچ عشقی در میان نبوده. 

اما واقعیت کدام است؟ آیا حقیقت را می گویند؟ یا شاید حقیقت را می گویند اما تا اندازه ای که از آن خبر دارند. 

من فکر می کنم که بیشتر آدمها معنای عشق را نمی دانند. آنها از منابع اشتباهی عشق را یاد گرفته اند. 

اول اجازه بدهید ببینیم عشق چیست. لغت نامه عشق را اینطور تعریف می کند، "حسی عمیق و لطیف به فردی دیگر"، "تعلق قلب به کسی"، یا "شور و میل جنسی". اگر عشق این است، پس هیچ تعجبی ندارد که اینقدر نوسان دارد. برای تداوم عشق باید آنرا بر یک ارزش یا اعتقاد شخصیت ساز بنا کرد. چیزهایی مثل مهر، شور و امیال جنسی کاملاً احساسی هستند و به همان اندازه گرسنگی، غیر قابل پیش بینی می باشند. 

البته اشتباه نکنید هر چیز احساسی، جنسی نیست. احساسی از کلمه حس یا همان حواس پنجگانه (بینایی، بویایی، چشایی، شنوایی و بساوایی) می آید. ازاینرو، همانطور که می بینید عشقی که به جوانان ما آموزش داده می شود عشقی احساسی یا حسی است که با عوامل خارجی تحریک می شود. و وقتی آن تحریک فروکش کند یا ناپدید شود، آن عشق متوقف می شود. این همان فارغ شدن از عشق است. 

اگر عشق بین یک زوج احساسی باشد جای تعجب نیست که بگویند از عشق فارغ شده اند. منظور آنها این است که این تحریک متوقف شده و به همین دلیل دیگر احساس عاشقی نمی کنند. 

جستجوی ما برای عشق واقعی ما را به گذشته و به زبان عبری باستان می برد.در زبان عبری عشق به معنای دادن است. و زمانیکه خداوند می خواست به جهان عشق خود را نشان دهد، به آن نگفت که "دوستت دارم"؛ او فقط بخشید. 

دوست داشتن یعنی بخشیدن. امروز وقتی مردی به زنی می گوید دوستت دارم، در اکثر موارد هیچ قصد بخشیدنی ندارد. فقط می خواهد بگیرد. از آن دختر چیزی می خواهد که معمولاً باکرگی آن دختر است. این هشداری برای همه دختر خانم هاست. سعی کنید قبل ازاینکه ادعاهای مردی که در زندگیتان وارد می شود و به شما می گوید دوستتان دارد را باور کنید، او را به شیوه های مختلف آزمایش کنید و ببنید چقدر به "بخشیدن" تمایل دارد. 

آموزش عشق ورزی 

برای تداوم یافتن یک ازدواج، باید بر عشقی بسیار محکم و قوی تر از عشقی که امروزه می شناسیم استوار باشیم. ما به عشقی نیاز داریم که فارغ از خود و پاک باشد. این عشق، عشق حقیقی است و عشق حقیقی دیده می شود نه اینکه شنیده شود. عشق اگر حقیقی باشد، خود را در عمل نشان می دهد نه در حرف. 

جوانان باید در عشق ورزی هم مثل سایر چیزها آموزش داده شوند. منظور آموزش جنسی نیست بلکه منظور اتیکت احترام، فروتنی، مهربانی و توجه است. اینها فقط چند نمونه از عوامل شناخته شده برای یک رابطه موفق در سراسر جهان برای هر نوع رابطه ای است—چه رابطه والد و فرزندی، کارفرما و کارمندی و همینطور رابطه بین زن و مرد. 

مردهای جوان باید یاد بگیرند چطور با همسرانشان رفتار کنند. 
همینطور خانم های جوان هم باید توسط خانم های میانسالی مثل مادرانشان آموزش ببینند. آنها باید نمونه هایی از یک همسر خوب باشند که عاشق همسرش بوده، از فرزندانش به خوبی مراقبت می کرده و خانه را هم مرتب نگه می داشته است. 
متاسفانه خیلی از مادران کنترل روی دخترانشان را در سن بلوغ از دست می دهند. این دختران سرکش شده و حوصله گوش دادن به حرف بزرگترها را ندارند. دلیل آن به نظر من خیلی ساده است. به نظر من فقط کافی است به آینه نگاه کنید. چه می بینید؟ جوابتان همین است. 

عشق بعد از ازدواج 

به نظر من به عشق قبل از ازدواج بیش از حد اهمیت داده می شود و هیچ توجهی به بعد از آن نمی شود. این به آن خاطر است که عشق مثل اندام های درون بدن انسانها، درون او رشد نمی کند یا توسط یک هورمون خاص در بدن ترشح نمی شود. عشق فقط با تمرین در طولانی مدت است که به وجود می آید. و ازدواج برای زوج ها فرصت های خیلی زیادی را برای تمرین آن فراهم می کند. 

یک نمونه کلاسیک از عشق بعد از ازدواج را در فیلم "فیدلر روی پشت بام" می توان دید. این فیلم درمورد یک خانواده روسی است که سه دختر زیبا و دوست داشتنی دارند. یک روز، شوهر از زن می پرسد، "منو دوست داری؟" و زن در جواب می گوید، "بعد از 25 سال از من می پرسی که دوستت دارم یا نه؟ بعد از همه کارهایی که برایت کردم، شستم رُفتم، پختم، سه دختر برایت به دنیا آوردم، حالا از من می پرسی دوستت دارم یا نه؟" 

بعد لحظه ای مکث می کند و ادامه می دهد، "آره من واقعاً دوستت دارم". 

عشق آن احساسی نیست که به کسی دارید، تمایل به انجام کارهایی است که دوست دارید برای آن فرد بکنید. به نظر من این اصل جدیدی است که باید در جامعه پایه گذاری شود. این باید استانداردی باشد که برای خودمان و بچه هایمان قرار می دهیم. این باید همان چیزی باشد که به بچه هایمان در اولین قرار ملاقات عاشقانه شان یاد می دهیم: بله عشق بعد از ازدواج شروع می شود.